در همین بخش
|
بخش های پیشین سایت.... مهمان مدرسه.... | ||||||||||||||||||||||
مترجم: م.ک بهدي-3 دی 1387
![]() | |||||||||||||||||||||||
<:voir_en_ligne:> : لوموند ديپلوماتيك غير ممکن است کسي جنجال تبليغاتي و سخن پراکني عليه فمينيسم امروزي را نديده و نشنيده باشد ويا از کنارش نگذشته باشد.عبارات بکار گرفته چنين است: کلاهبرداري ، قرباني نشان دادن زنان که گويا مردان را تضعيف کرده و آنهارا به اشيائي دردست اربابان جديدشان تبديل مي سازد ، اين اربابان همانا فمينيستها هستند! کتابها و قطعنامه هاي پر سر و صدا به کمک برنامه هاي تلويزيوني همه در اين جهت دست به دست هم داده اند(١). البته اين دادستانها که ما را به محاکمه کشيده اند ، اهميت خشونت عليه زنان را نفي نمي کنند. اما دسته جمعي گزارش دولتي در مورد خشونت عليه زنان در فرانسه (ENVEFF) را که در سال ٢٠٠١ منتشر شد مورد انتقاد قرار مي دهند . اين سند تحقيقي که نخستين گزارش از اين دست است، به زعم آنها ملغمه اي از انواع مختلف خشونت را ارائه مي دهد - محققين- مورد انتقاد قرار گرفته اند که چرا آزارهاي جسمي و رواني را در فصل خشونت زناشويي طبقه بندي کرده اند(٢). آنها معتقدند که اين کار نوعي تقلب است و در نظر دارد بدين ترتيب به حمايت از زنان برخيزد و جبران آزارهاي تحمل شده را بطلبد- (مگر به واقع اين حق آنها نيست؟! ) خلاصه اين منتقدين معتقدند که در مجموع قرباني نشان دادن زنان در سراسر گزارش دنبال شده و هدف ( و نتيجه آن ) زير فشار قراردادن بيگنا ها ن يعني مردان است! مي توان از خود پرسيد چه چيز باعث مي شود که بعضي زنان ، که خود را فمينيست هم مي نامند، با مستمسک قراردادن دقت به اصطلاح علمي ، نگران زياده روي در مورد مردان باشند و فقر و نا اميدي اکثريت زنان جهان را در نظر نگيرند. آيا اين زنان به اصطلاح فمينيست نقش واقعي و نمادين تسلط مردان که در واقع سرچشمه خشونتي است که به مثابه يک حکم جا افتاده مذهبي – فرهنگي قديمي عملکرد دارد اما هنوز هم در روزگار ما تحمل مي شود، را نمي شناسند؟ مرد خشن با خشونت قلمرو خود را تحميل مي کند و به ياد مي آورد که قد رت در دست چه کسي است و در عين حال رابطه بين مردانگي و روابط جنسي مسلط را نيز به طرف مقا بل مي فهماند.(٤) خشونت مردان عليه زنان اشکال مختلف و جنبه جهانشمول دارد و يکي از اشکال افراطي روابط زناشويي محسوب مي شود. کنفرانس جهاني حقوق بشر در وين در سال ١٩٩٣ وجود اين نوع خشونت را باز شناخت و اهميت آن را برجسته نمود و آنرا به عنوان نوعي از تجاوز به حقوق بشر تعريف کرد. در پکن نيز هنگام چهارمين کنفرانس جهاني سازمان ملل متحد در مورد زنان در سال ١٩٩٥ ، دولتهاي حاضر تعهد پذيرفتند که وضعيت را بررسي و عليه اين نوع خشونت مبارزه کرده از قربانيان آن حمايت کنند. اما براي منتقدين امروزي ، متهم ، زن مورد ضرب و شتم قرار گرفته است، زني که مي داند اشکال مختلف خشونت حد و مرز ندارند، تنها بر روي کاغذ سرد گزارشات است که مي توان انواع خش |
|||||||||||||||||||||||