در همین بخش
|
بخش های پیشین سایت.... مهمان مدرسه.... | ||||||||||||||||||||||
حركت سياسي، رفتار مدني و شبكه اجتماعي مهندس موسوي / تقی رحمانی 21 مرداد 1388![]() | |||||||||||||||||||||||
سهام نیوز: تفاوت فعاليتسياسي و كنش مدني در كجاست؟ اشتراك آنان در كدام است؟ سياست از نظم، هويت و مشروعيت سخن ميگويد، فعال مدني به دنبال بهتر ساختن نظم، متسامح كردن هويتها و دموكراتيك كردن مشروعيتهاست، پس رابطه مدنيت و سياست تنگاتنگ است اما تفاوتها كجا هستند؟ چرا كه اگر سياست همانند هواست كه از آن گريزي نيست. ميتوان در هواي آلوده تنفس كرد اما نميتوان بدون هوا زندگي كرد. در نتيجه فعال مدني سياست را پالوده و پالايش ميكند. حال چرا چنين نقشي پيدا ميكند؟ اگر فعال و جريان سياسي را پروسهاي بدانيم كه به نظم، مشروعيت و هويت دلخواه خود ميانديشد و قانون را در اين مسير ميخواهد و حق دارد كه بخواهد اما اين خواستن مشكلي با خود دارد كه موجب ميشود جريان سياسي به دليل حقانيت دانستن خود، به حقداري ديگران توجه نكند، در نتيجه هويت، نظم و مشروعيت را با ديدگاه خود منطبق كند و سياست را در وادي انحصارطلبي بكشاند، به ديكتاتوري روي آورد. فعال و جريان سياسي به دليل مبارزه با مخالفان خود،به مرور زمان به جاي مقابله با ديكتاتوري و استبداد با ديكتاتور يا مستبد به جدال ميپردازد، در نتيجه ديكتاتوري و استبداد را فراموش ميكند.در جامعه ما به دليل سياسي بودن جريانات در عمل ديكتاتوري در پشت ديكتاتور پنهان ميشود و بعد از حذف ديكتاتور، ديكتاتوري خود را بازتوليد ميكند، انقلاب مشروطيت با مبارزه با ديكتاتوري شروع شد اما با حذف ديكتاتور پايان يافت و صورتمساله ديكتاتوري و استبداد پابرجا ماند. زين سان مثالها فراوان ميتوان برشمرد. اما كنش مدني به عنوان ناظر و همچنين فعال مراقب امور سياسي و فعال سياسي است. فعال مدني به دنبال نهادينه كردن و بهتر كردن نظم است، چرا كه نظم سياسي ميتواند براساس ظلم و ديكتاتوري يا حذف ديگري ايجاد شود. مدل نظم سياسي ميتواند فراگير نباشد. به عنوان مثال نظم سياسي كه حضور زنان در برخي از مناصب را مانع شود! يا مانع از مسووليت گرفتن برخي از شهروندان به دليل عقيدتي، جنسيتي يا قومي شود. فعال مدني به دنبال تغيير اين قوانين است تا نظم موجود را عادلانهتر كند. «گفتيم سياست درباره هويت سخن ميگويد، فعال مدني به حاكمان و به ديگران ميگويد كه جامعه تكهويتي نيست، هويتهاي صنفي، قومي، جنسيتي و... وجود دارند كه قوانين بايد حقوق آنان را تضمين كند،اين نگاه است كه هويتها را متسامح و متكثر ميخواهد. فعال مدني به حاكمان و ديگران ميگويد كه مشروعيت حكومت و قوانين در فراگيري آنان است. مشروعيت مردمي به معني آن تعريفي از مردم است كه حق شهروندي برابر همه مردمان را توجيه كند. مشروعيت سياسي بايد منطبق بر حقوق همه افراد جامعه باشد تا آحاد جامعه بر آن باور داشته باشند. فعال مدني فضاي جامعه و قوانين را در اين راستا تغيير ميدهد. در جامعه ما كه حكومت و حاكميتها وجود دارند، احزاب گوناگون حضور دارند. چرا سياست در نظم، مشروعيت و هويت دموكراتيك، متسامح و فراگير نيست؟ دليل آن روشن است. حتي قوانين دموكرات به نفع قوانين انحصارطلبانه تفسير ميشود. به نظر ميرسد نهادهاي مدني قدرتمند كه جامعه را به صحنه بياورند بايد فراگير و با هويتهاي متفاوت باشد وجود ندارد. حوادث بعد از انتخابات در جامعه ما نشان داد كه خلأ بزرگ جامعه ما فقدان نهاد |
|||||||||||||||||||||||