در همین بخش
|
کلوپ نسوان.... | ||||||||||||||||||||||
تحول در آرایش کمپین، محتاج فداکاری و هوشمندی سارا لقمانی-26 اسفند 1386![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
کمپين یک میلیون امضاء، در ابتدا تنها بيان طرحي بود براي رسيدن به خواسته هاي مشخص که توسط 54 نفر راه اندازي شد، اما در کمتر از سه ماه با گفتگو و آموزش «چهره به چهره» در پهنه اي وسيع مطرح شد. به تدريج از قالب يک کمپين معمولي و با افراد محدود فراتر رفته و به جنبشي تبديل شد که در آن نه تنها افراد و گروه هاي متنوع و متفاوت از قبل موجود زنان حول آن بسيج شدند، بلکه کنشگران جديدي را به شکلي انبوه به خود جذب کرد و نيز سبب ساز تولد گروه هاي جديد هم شد. از سوي ديگر در سطح ملي، در شهرهاي مختلف گروه ها و نهادهاي خودبنيادي را شکل داد که حول کمپين به فعاليت مي پرداختند. در سطح بين المللي، هم باعث شد زنان ايراني که در جهان پراکنده بودند و پيش از آن به دليل دوري از کشور به تدريج انگيزه زيادي براي فعاليت درباره مسائل زنان ايران نداشتند، حول اين کمپين به ايجاد جمع ها و گروه هاي گوناگون بپردازند و بدين ترتيب کمپين يک ميليون امضاء از مرز چند گروه فراتر رفت و در سطح ملي و بين المللي گسترش يافت و به يک جنبش اجتماعي تبديل شد. در حال حاضر، بيش از سي شهر در داخل و خارج از کشور حول اين کمپين در حد بضاعت خود (به صورت فردي يا گروهي)، فعاليت دارند و انعکاس اين فعاليت ها را همه ما از طريق گزارش هايي که در سايت ها و رسانه هاي مختلف (چه در سايت هاي مختص کمپين و چه سايت ها و رسانه هاي ديگر انعکاس مي يابد)، مي توانيم دنبال کنيم. همه این نتایج با سختی و بردباری حاصل آمده و دستاورد بلاواسطه حضور تکثرگرایی و ساختاری افقی در کمپین بوده است. درگیر بودیم اما حل و فصل کردیم يکي از دغدغه هاي وجودي کمپين از ابتدا، برقراري ساختار افقي و غير سلسله مراتبي بوده است، يعني ساختاري که هر گروه و فردي بتواند به روش خاص خود، در آن فعاليت کند و فردي يا گروهي و مرجعي نتواند در برابر روش و نوع فعاليت آن ديگري مانع ايجاد کند. البته ايجاد اين ساختار افقي و غير سلسله مراتبي گاهي تنها يک «مدل ذهني» است و نزديک شدن به آن، صبر و هوشياري زيادي را مي طلبد. اما مهم آن است که کمپين از ابتدا چنين رويکرد و آرزويي داشته و همواره به دنبال مسيري بوده است که هر چه بيشتر به اين مدل نزديک شود. کمپيني ها به وجود ساختار غيرمتمرکز و افقي در اين حرکت مباهات مي کنند بنابراين حفظ و نگه داشت آن وظيفه تک تک ماست. تاکنون هر زمان احساس کرده ايم که در لبه تيغ گرفته ايم و احتمال سقوط به ساختار بسته و عمودي مي رود به دنبال راهي براي برون رفت از آن بوده ايم. براي نمونه، از همان ابتداي کار کمپين بخشي از گروه اوليه در صدد برآمدند که با انتشار اطلاعيه اي، ايرانيان «خارج از کشوري ها» را از ورود به کمپين منع کنند و کمپين را مختص داخل کشور معرفي کنند، ولي گرايشي که به ساختار افقي در کمپين مي انديشيد، غلبه کرد و مانع از حذف نيمه ديگر شد. بعد نيز که عده اي اين مبحث را مطرح ساختند که «گروه هاي سياسي» از ما سوءاستفاده مي کنند، بنابراين درصدد برآمدند که حمايت افراد و گروه هاي سياسي را منع کنند، بار ديگر گرايش به ساختار افقي در کمپین بود که از «حذف» جلوگيري کرد ( البته در اين ميان، هر گروهي به حذف «نيروي سياسي» رقيب مي انديشيد، يعني برخي، احزاب سياسي اصلاح طلب را خطر مي ديدند و برخي ديگر احزاب راديکال خارج از کشور را). بعدتر گروهي از کنشگران در صدد ب |
|||||||||||||||||||||||