دویچهوله: از زمان انتشار نامهی مهدی کروبی مبنی بر تجاوز جنسی به
زندانیان در اوین و سایر بازداشتگاهها، بسیاری از خانوادههای زندانیان
نگران این موضوع هستند. در بیانیهی شمارهی ۵ خانوادههای دستگیرشدگان
به طور مشخص به این موضوع اشاره شده و گفته شده است «ما نگران عزیزانمان
بویژه دختران بیگناه در بندمان هستیم». برای پیگیری حقوقی این قضیه، یعنی
تجاوز جنسی در زندانها، در مجامع بینالمللی چه کاری میشود صورت داد؟
شیرین عبادی: تجاوز جنسی در زندان از مصادیق بارز شکنجه است و از نوع
جرائم علیه بشریت است و طبیعتاً قابل رسیدگی در مجامع بینالمللی است که
البته در این خصوص به موقع اقدام لازم خواهد شد. کسانی که این چنین
ددمنشانه به حقوق هموطنان خودشان متعرض میشوند و به آنها تجاوز
میکنند، متوجه باشند که اگر عدالت در ایران اجرا نشود، دنیا به ایران
ختم نمیشود، بلکه دادگاههای دیگری هستند که صداهای این مظلومان در بند
را بشنوند.
یکی دیگر از نگرانیهای خانوادهها این موضوع است که در ملاقات با
زندانیانشان، زندانیان اصرار بر این دارند که ما نیازی به وکیل نداریم.
این که یک زندانی در داخل زندان به خانوادهاش بگوید که ما نیازی به وکیل
نداریم، کمی غیرعادی است. تفسیر شما از این موضوع چیست؟
این حرف را بایستی از جنس همان اعترافات نمایشی دانست. یعنی کسانی که در
بندند، تحت فشارند و به خاطر اینکه بازجو به آنها میگوید که چنین
بگویند، مجبورند این حرف را بزنند برای این که کمی از فشار بازجوها کاسته
بشود. وگرنه وکیل برای حفظ حقوق موکل است. وقتی کسی میگوید وکیل
نمیخواهم، به خوبی میشود دریافت که تا چه اندازه تحت فشار است. و از
سوی دیگر، متأسفانه از دو سه سال قبل به وسیلهی آقای مرتضوی این شیوه
باب شد که بر متهمان فشار میآورند که وکلایی را انتخاب بکنند که مورد
تأیید دادسرا و قوهی قضاییه هستند و اجازه نمیدهند که متهم وکیلی را که
خودش به او اعتماد دارد انتخاب بکند. نمونهاش را ما در مورد رکسانا
صابری دیدیم که وکلای کانون مدافعان حقوق بشر شش بار مراجعه کردند، آقای
حداد گفت که اجازه نمیدهم از اینها انتخاب کنید و آخر خانواده را مجبور
کردند وکیلی را انتخاب بکند که مورد اعتماد دادگاه است. وکیل بایستی مورد
اعتماد موکل باشد، نه مورد اعتماد دادگاه. بنابراین تمامی این گونه اعمال
برخلاف حقوق قانونی است که در قوانین ما برای متهم شناخته شده است و
اینها اعمال فراقانونی است که بایستی به آنها رسیدگی بشود. و تکرار
میکنم، دنیا به ایران ختم نمیشود. امیدوارم که دادگاههای ایران عدالت
را اجرا بکنند اما اگر این کار را نکردند، بدانند که جنایت علیه بشریت
قابل رسیدگی در سایر دادگاهها نیز هست.
در حال حاضر دو تن از وکلای کانون مدافعان حقوق بشر، آقایان دادخواه و
سلطانی، در زندان هستند و بعضی شنیدهها حاکی از این است که برخی وکلایی
که در بیرون از زندان هستند هم، از ادامهی وکالت زندانیان سیاسی اعلام
انصراف دادهاند. این وضعیت را چه طور ارزیابی میکنید؟ با وجود این، آیا
واقعاً دیگر وکیلی جرأت میکند که طرف پروندههای زندانیان سیاسی برود؟
به علت فشار بیش از اندازه بر وکلای مستقلی که دعاوی علیه متهمان سیاسی
را قبول میکنن