در همین بخش
|
کلوپ نسوان.... | ||||||||||||||||||||||
انتخاب وزیر زن، چرا حالا؟ و نه در دولت هفتم و هشتم؟ دکتر ناهید توسلی-30 مرداد 1388![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی:حضور زنان در عرصۀ عمومی، از آغازین روزهای پس از انقلاب 57 – یا بهتر است بگویم از پیشتر از آن و در راهپیماییهای سرنگونی رژیم شاهنشاهی – حضوری کمّی و کیفی بود. به عبارت دیگر با همۀ محدودیتهای سنتی و یا دینی، زنان، هیچگاه از حضور موثر خود در جامعه چشمپوشی نکردند، نمیکنند و بالطبع نیز، هیچگاه چشمپوشی نخواهند کرد. متاسفانه، این حضور، همیشه با اما و اگرها و «انقلت»های گوناگون روبرو بودهاست. این را به این دلیل میگویم تا بدانیم هرگاه که نیاز سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، هنری و ...حکومت ایجاب میکرد و این حضور، اگر نه حتی به نفع حاکمیت، اما حداقل به زیان آن نبود، از آن هزینه میکردند. (مانند اظهارات سخنگوی قوۀ قضائیه مبنی بر امکان کاندیداشدن زنان در انتخابات ریاست جمهوری دور دهم، که در مقالهای در صفحه آخر روزنامه اعتماد ملی در تاریخ 27 فروردین 1388 به آن اشاره کرده بودم.) بهعبارتی دیگر، زنان همیشه نقشی «میانهای» و با عرض پوزش از خودمان (زنان) نقشی ابزاری برای هزینهکردن در برهههایی که لازم میبود داشتند. اینکه زنان ایران، هیچگاه از خود کم نگذاشته و همیشه درهمۀ عرصهها نقش انسانی/ اجتماعی خویش را همراه با نقش زن/ مادرانهشان ایفا کردهاند، شکی نیست. اما نکتهای که پرسشبرانگیز است نوع همین برخوردهای ابزاری و هزینهکردنهای گهگاهی است که ما زنان را سردرگم کرده است و ما نمیدانیم واقعاً در کجای جامعه ایستادهایم. بهیاد دارم در آغاز ریاست جمهوری دورۀ هفتم، آقای خاتمی قرار بر این داشتند که در کابینهشان وزیر زن معرفی کنند. اما ایشان نتوانستند این کار را انجام دهند و وقتی مورد پرسش قرار گرفتند تلویحاً اشاره به عدم تائید علمای دین، به ویژه علمای قم کردند. البته آقای خاتمی، بیش از این دنبال قضیه را نگرفتند و تنها دو نفر از زنان بسیار با کفایت را به عنوان معاون و یا مشاور ریاست جمهوری در سازمان حفاظت محیط زیست و در مرکز امور مشارکت زنان برگزیدند که این دو بانوی محترم در جلسات هیئت دولت حضور داشتند و همانگونه که میدانیم و دیدیم این دو تشکیلات را به نحو احسن گردانده و هرگاه هم که لازم بوده به سفرهای خارج از کشور میرفتند. بنابراین، برای ما زنان، به ویژه آنانی که در جنبش زنان به فعالیت مشغول هستیم این یقین حاصل شدهبود که عنوان «وزارت»، برای زنان از نظر حکومت اسلامی ایران احتمالاً مغایر با موازین دین و شرع است. گرچه عمیقاً باورمند به این بودیم – زیرا در تاریخ اسلام خوانده بودیم - که زنان مسلمان از خدمت به جامعه اسلامی و کار در آن جامعه طبق هیچ ماخذ قرآنی و دینی منع نشدهاند. نیک میدانستیم که زنانی )مانند «رُفیده»، که بیشک نخستین ژاندارک در1400 سال پیش دراسلام بود و به بیماران زخمی در جنگهای پیامبر یاری میرساند( در صحنههای فعالیتهای اجتماعی حضور داشتند. و یا حضرت «زینب»(س)، که صدای تظلم خود را در عصر عاشورا به گوش دشمنان «حسین»(ع) و جهانیان آن روز (و حتی امروزه)، در صحنههای جنگ رساند. اینکه چرا آقای خاتمی که خود نیز شخصی روحانی بودند نتوانستند برای پست وزارت در دولت خود از حضور زنان متخصص، باتجربه و توانمند (که درآن دوران و نیز اکنون در جامعه فراوانا |
|||||||||||||||||||||||