در همین بخش
|
کافه مونث.... | ||||||||||||||||||||||
تقدیم به همکار عزیزم خانم نرگس محمدی شیرین عبادی-3 مرداد 1389![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، در تاریخ سوم مردادماه، طی مطلبی از وضعیت نرگس محمدی ابراز نگرانی کرده و نوشته است: «تفتیش منزل و بازداشت نرگس محمدی، مطابق با قوانین جمهوری اسلامی نبود». متن کامل مطلب ایشان را در ادامه می توانید مطالعه فرمایید: – خنک آن قمار بازی که به باخت هرچه بودش
ساعت ۳۰ :۱۰ شب بیست و یکم خرداد ۱۳۸۹، شش مأمور امنیتی به درب منزل نرگس محمدی مراجعه میکنند و به بهانه چند پرسش وارد آپارتمان مسکونی او میشوند. همه جا را زیر و رو میکنند، چیز دندان گیری پیدا نمی کنند و به قول معروف برای خالی نبودن عریضه، مقداری کاغذ و یاد داشتهای عادی و بی اهمیت و کامپیوتر وی را ضبط میکنند و نیمه شب در مقابل چشمان گریان دو کودک دو قلوی سه ساله اش او را دستگیر میکنند و به نا کجا آباد اوین می برند- کیانا دخترک سه ساله نرگس به تازگی جراحی شده بود و ده بخیه در بدن داشت که مادر باید وی را فردا- فردائی که نبود- به نزد جراح میبرد تا بخیهها را بکشند و درد کمی فروکش کند. کیانا گریه کنان به دامان مادر آویخته بود، از درد بخیه و درد جدایی فریاد میزد و اشک میریخت، نرگس با قلبی دردناک اما سری بر افراشته بوسه ای بر روی دختر زد و همراه مأمورین وظیفه شناس؟!! رفت تا ثابت کند کسانی که ادعای عطوفت اسلامی و قانون گرائی دارند فقط گزافه گویانی هستند که از اسلام هیچ نمی دانند و از قانون، حتی قانونی که محصول حکومت آنهاست بیزار اند. تفتیش منزل و بازداشت نرگس محمدی، مطابق با قوانین جمهوری اسلامی نبود تا حدی که وقتی دادستان تهران جریان را از زبان نرگس شنید تعجب کرد و گفت که : "چرا آنان را به منزل راه دادید؟ چرا اجازه بازرسی دادید؟" و البته نگفت که دستور تعقیب و محاکمه مأمورین خاطی را خواهد داد، زیرا به خوبی میدانست که اجازه چنین کاری را ندارد... به هر حال از همان لحظه ورود به زندان و در نیمه شب، بازجوئی نه، که شکنجههای روحی نرگس شروع میشود- محرومیت از هواخوری برای کسی که مشکل ریوی و تنفسی دارد، ساعتها تحقیر، توهین، افترا، شروع میشود و از همه مهمتر هر جلسه قبل از شروع بازجونی مأمور امنیتی که نقش دایه دلسوز تر از مادر را بازی میکند، نرگس را متهم میسازد که مادر خوبی نیست زیرا به خانواده زندانیان سیاسی بیشتر اهمیت می دهد تا جگر گوشه گانش، کانون مدافعان حقوق بشر را بیشتر دوست دارد تا دخترک بیمارش، برایش تهیه گزارش نقض حقوق بشر در ایران مهمتر است تا تهیه خوراک برای همسر و فرزندانش... وقتی نرگس یاد آور میشود که به موجب آئین نامه زندان باید با خانواده و فرزندانش تلفنی صحبت کند،جواب می شنود که چون مادر خوبی نبوده فرزندانش نیازی به شنیدن صدای مادر بی مهری چون او را ندارند. |
|||||||||||||||||||||||