صفحه اصلی   

        کلوپ نسوان   

        کافه مونث   

        مشق هفته   

        روزنامه دیواری   

        کتابهای اینترنتی مدرسه    

        صفحه فیس بوک مدرسه   

        کانال یوتیوپ مدرسه   

        همگرایی جنبش زنان در انتخابات   

        لایحه ضد خانواده   

        کمپین یک میلیون امضا   

        8 مارس    

        22 خرداد    

        مبصر کلاس   

        دردسر جنسیت   

        چالش ماه   

        اخبار   

        English    

  اینترنت مدرسه فمینیستی

 

      بخش های پیشین سایت....     مهمان مدرسه....  
 

من هستم با خونی که فرش می‌شود/ گفتگو با لیلا صادقی

23 دی 1389

گفتگوی حسین نوش آذر با لیلا صادقی : من هستم با خونی که فرش می‌شود

رادیو زمانه : حسین نوش‌آذرـ یکی از مشکلات فرهنگی بزرگ ما گسستگی نسل‌ها و تکرار مکرر تجربه‌هاست. شاید هم این یکی از ویژگی‌های هنر باشد که حرف تازه‌ای اصولاً در میان نیست و هر کار تازه‌ای که ارائه می‌کنیم، هر چقدر هم که تجربه‌گرا باشد، چیزی از گذشته را در درون خود دارد.

لیلا صادقی به‌عنوان یک نویسنده و شاعر تجربه‌گرا که از اواخر سال‌های دهه‌ی هفتاد تاکنون در عرصه‌های گوناگون قلم زده، اعتقاد دارد که در ایران نویسندگان یا هنرمندان مستقل باید مثل یک لاک‌پشت زندگی کنند و هر کجا لازم باشد، در برابر ضربه‌های مهلک باندهای مافیایی، سرشان را ببرند توی لاک خودشان و به کارشان ادامه بدهند و هر کجا که لازم باشد، آرام آرام قدم بردارند و همه‌ی موانع را طی کنند.

یکی از موضوعاتی که هنرمئدان تجربه‌گرا با آن درگیر هستند این است که آثار آنها معمولاً حتی در کشورهای غربی هم خوانندگان اندکی دارد. عده‌ای هنرمندان تجربه‌گرا را به برج عاج‌نشینی و بیگانگی با مفاهیم اجتماعی و دوری از زندگی روزانه متهم می‌کنند، و در همان حال عده‌ای تلاش آنها در آفریدن شکل‌های نو را ارج می‌گذارند و اثر هنری را از طریق زیبایی شکل و ظاهر آن تعریف می‌کنند. این بحث، یعنی بحث فرم و محتوا پیشینه‌ای دراز دارد و چه جدال‌ها که بر سر آن نشده و چه استعدادهایی که در این راه تلف نشده‌اند!

لیلا صادقی در گفت و گویش با دفتر خاک به این موضوع هم اشاره می‌کند. او اعتقاد دارد که: «هنرمند تجربه‌گرا آن نوع هنری را که مایل به آفریدنش است، ایجاد می‌کند و مخاطبانی خواننده آثارش خواهند بود که به درک نگاه او به جهان داستان علاقمند هستند یا دست‌کم نسبت به آثار او کنجکاوند. صادقی اعتقا دارد که این اصلاً قابل پیش‌بینی نیست که چه کسانی در کجای دنیا مخاطب یک اثر باشند و اگر طیفی اثری را نپسندند و یا آن را نخرند، به این مفهوم نیست که این اثر مخاطب ندارد. هر اثری مخاطب خودش را دارد. به نظر او فکر کردن به مفهوم مخاطب اگر اهمیت ندارد، به معنی نادیده گرفتن او نیست، بلکه به این مفهوم است که هنرمند خود را سانسور نمی‌کند و جهان داستانی آرمانی خود را ایجاد می‌کند تا مخاطبانی که مایل به ورود به این جهان داستانی هستند، بتوانند درهای آن را پیدا کنند. این در‌ها با چاپ اثر برای مخاطبان فرضی قابل دست‌یابی می‌شود.

در هر حال این گفت و گو در روزهای آینده در دو نوبت منتشر می‌شود و شنوندگان و خوانندگان ما هم با نظرات این شاعر و نویسنده‌ی تجربه‌گرا بیشتر آشنا خواهند شد. برنامه‌ی رادیویی این هفته‌ی خاک را به شعرخوانی لیلا صادقی اختصاص داده‌ایم .

سنگ می‌نویسم که بشکنم سکوتم را بگویم اسم من از گلوله عبور می‌کند برای رسیدن به از گلوی تو از فریادی که می‌شکافد پیرهنم را، تنم را، من هستم با خونی که فرش می‌شود کف خیابان برای آمدن از تو مرگ بر دستی که می‌شویی از من بر خیابانی که آسفالت می‌شود

این شعرکه با صدای شاعر شنیدیم از نوع اشعار عاشقانه‌ی خطابی است. منتهی با این تفاوت که در خیابان روی می‌دهد. مثل این است که تجربه‌ی اعتراض‌های خشونت‌آمیز خیابانی به رابطه‌ی عاشقانه‌ی شاعر هم تسری پیدا کرده. اینجاست که حوزه‌ی عمومی و زندگی اشخاص مخ




    English    فیس بوک     تماس با ما    درباره ما    اخبار    بخش های پیشین سایت    5 شهریور: سالگرد اعلان عمومی کمپین یک میلیون امضاء    8 مارس : روز جهانی زن    22 خرداد : روز همبستگی زنان ایران    ائتلاف علیه لایحه حمایت از خانواده    دانشگاه و زنان    دردسر جنسیت    زنان زندانی    مهمان مدرسه    همگرایی جنبش زنان در انتخابات    چالش ما(ه)    روزنامه دیواری    مبصر کلاس    مشق هفته    ویدئو - گزارش ها    کافه مونث    کتاب های اینترنتی مدرسه    کلوپ نسوان