در همین بخش
|
مشق هفته.... | ||||||||||||||||||||||
مراسم سوگواری ایرانی (درباره «سووشون») / چارلز ملویل / ترجمه رویا صحرایی 14 دی 1391![]() | |||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: دور از انتظار نيست که رُمان "سووشون" پرخوانندهترين رُمان ايرانی باشد. نويسنده اين کتاب، خانم سيميندانشور همسر نويسنده و روشنفکر برجستهی چپگرا «جلال آلاحمد» بوده است. آلاحمد در سال 1969 اندکی پیش از انتشار سووشون، درگذشت و مشهورترين اثر وی تحت عنوان «غربزدگی»، اعتراضی پرشور به پذيرش کورکورانه ارزشهای غربی بود که سبب فرسودگی هويت فرهنگ ايرانی در زمان شاه گرديده بود. ادبيات انتقادی سيميندانشور در دهه 1970 به تنهايي حاکی شهرت وی در ايران است اما نوشته او به خودی خود برخلاف آثار جلال آلاحمد ، میتواند نظر تعداد قابل توجهی از مخاطبان را ــ حتی فراتر از محدوده روشنفکران ــ به خود جلب نمايد. جالب است که «رکسانا زند» و «پيترهلبان» بدون تغيير ماهيت این کتاب به متنی دانشگاهی ، آن را به عنوان داستان محفوظ داشتهاند. سووشون، داستانی پيچيده و رضايتبخش است که در قالب روايتی متداول و با تم شهادت و سوگواری نگاشته شده است. داستان در شيراز در زمان جنگ جهانی دوم آغاز، و از زبان «زری» همسر یک زمیندار به نام «يوسف»، روایت میشود. يوسف از شخصيتی کامل و ايدهآل برخوردار است، شوهری دوست داشتنی است و زمینداری روشنفکر، که وضعيت دهقانان برایش واقعاَ مهم است و باور دارد که اين دهقانانند که بايد از حاصل دسترنج خود، لذت ببرند نه ارتش اشغالگر انگليس. انگليس فشارش را به يوسف برای فروش گندم به آنان میافزايد و مقاومت يوسف به فاجعهای میانجامد. جزیيات دسيسههای متفاوت قبايل، کمونيستها، دولت محلی و مقامات انگليسی بهشکل هشداردهندهای برای زری نامفهوم مینمايد. زری تنها از گفتگوهای گيجکننده مهمانان همسرش به هنگام پذيرايي از آنان، متوجه اين دسيسهها میگردد. ترديد عصبی او با گرمای ناخوشايند تابستان، همهگيری تيفوس و قحطی، ناراحتی ناشی از بارداریاش و ديدارهای او از بیماران روانی، شدت میيابد. زری که در مدرسه ( مدرسه مبلغين انگليسی که به او اجازه نمیدادند برای مرگ پدرش حتی لباس عزا به تن کند) از خود شجاعت نشان میدهد ، اما درمييابد که آنقدر به همسر و فرزندان خود وابسته است که نمیتواند ريسکی را بپذيرد؛ تنها عمل دليرانهای که میتواند از او سر بزند باز نداشتن افرادی است که میخواهند شجاعانه عمل کنند. از سوی دیگر، يوسف شوهر زری میداند که زمان حاضر ، زمان مناسبی برای بيان عقايدش نيست اما او با ارادهای راسخ، به آنچه اعتقاد دارد عمل میکند تا بتواند زمان را شتاب بخشد و به موقعیتی تبديل نمايد که عقايدش قابليت پذيرش يابند. ايدهآليست بودن يوسف کاملا متضاد با دنياپرستی برادر بزرگ او ، ابوالقاسمخان (خانکاکا) است. ابوالقاسمخان یکی از شخصيتهای محوری در سووشون است که بسیار ماهرانه تصوير شده است. تصویری واقعی که جاهطلبیهای سياسیاش او را به دلال و واسطهای برای کارهای خلاف و زشت فرماندار و مقامات انگليسی، مبدل ساخته و اين در حالی است که او از نفوذ خود برای حمايت از برادر ایدهآلگرا و مقيد به اصولش (یوسف) نیز استفاده میکند. چنين |
|||||||||||||||||||||||