در همین بخش
|
کلوپ نسوان.... | ||||||||||||||||||||||
سير تحول جايگاه زن در تاريخ پزشكي: از دورهي باستان تا دوره قاجار الهه باقری-14 دی 1391![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: دسترسي به آموزش براي زنان، در تمامي سطوح، در قرن نوزدهم امكان پذير شد كه برای زنان موفقيتي بزرگ به شمار ميآمد، همچنین دسترسي به تحصيلات دانشگاهي در پايان قرن 19 ميلادي براي زنان ممكن شد. شورش دانشجويي«ادينبورگ» به هنگام پذيرفته شدن چند زن در دانشگاه طب از اين نمونه مخالفتها ناشي مي شود. در فرانسه صورتك نخستين زن انترن بيمارستان «ادوارد پيلت» به نشانهي اعتراض، توسط پسرانِ دانشجوی پزشکی سوزانده شد. در ايران نيز وضع به همين منوال بود. ورود دختران به مدارس، حرف و حديث بسيار به همراه داشت. از فعاليت زنان پزشك، ماما و پرستار تا حد قابل توجهي جلوگيري ميشد، زن مورد قبول و تأئيد تحجر، پديدهاي غريب در ايران بود. مردان متحجر، افكار غلط و پوسيدهي موروثي هزاران سال پيش با زن به عنوان واقعيتي طبيعي و اجتماعي كنار نميآيد و همواره نسبت به موفقيتهاي وي واكنش اعتراض آميز نشان ميدهد. بر اين اساس، اين پژوهش درصدد پاسخگويي به اين سوالات ميباشد. زنان طبيب در اين دوران چه پايگاهي داشتند؟ دانستني هاي زنان دخيل در عرصه پزشکي بر چه پايهاي استوار بود؟ وضعيت طبابت در ميان زنان پزشك چگونه بوده است؟ پاسخ به اين پرسشها و بررسي و شرح جايگاه و نقش زنان در تاريخ پزشكي ميتواند نتيجهي مثبتي بر روشن كردن قسمتهاي ناديده گرفته شده از تاريخ پزشكي زنان و فعاليتهاي اجتماعي ـ فرهنگي زنان ايراني باشد،كه در اغلب منابع تاريخي باقيمانده از آن روزگاران، بدان اشارهاي نشده است. از مشكلات اين پژوهش، آن بود كه در فرهنگ مكتوب ايران جايگاه زنان پزشك بسيار كمياب است. در كل تاريخ پزشكي ايران تا ابتداي دوره قاجار، جز اشارهاي مختصر، نمونة ديگري از زنان پزشك در دست نيست. در اين مقاله با در نظر گرفتن سير تاريخي از ابتداي دورة باستان تا دوره قاجار، زمينههاي حضور زنان در تاريخ پزشكي به همراه اولين نمونههاي زنان پزشك بررسي و تحليل شده است. اما در اين نوشتار، سعی بر اين است كه ابتدا نقش زنان در بهداشت و درمان جامعه در محدوده بين باستان تا قاجار اشاره گشته و به جايگاه آنان در حوزه طبابت پرداخته شود و پس از آن، برخي عقايد خرافي در اين عرصه بيان گشته و به نقل اظهار نظر سياحان خارجي که از دوران صفويه به بعد به ايران آمده و در مورد نقش زنان در بهداشت و درمان جامعه مطالبي نوشتهاند، خواهيم پرداخت. مختصري در مورد سهم زنان پزشك در تحول جوامع بدوي: روزگاري وقتي كلمهي طب به كار ميرفت، منظور تمام شعب علم طب: از طب داخلي، جراحي، كحالي، شكسته بندي و امثال آنها بود. پس از آن كه ترقياتي در اين علم بهعمل آمد، شعب ديگر طب از قبيل بيماريهاي زنان،قابلگي،بيماريهاي پوستي،بيماريهاي قلب و ريه،بيماريهاي گوش،حلق و بيني و... در علم طب وارد شد.[نجم آبادي،1371،جا، ص5] در طب اسلامی که همواره همچون شاخههای دیگر آن مردان بیش از زنان برجستهاند در کنار هر حکيم و پزشکی میتوان قابله و پرستاری دید. اگر به دنبال ارزشگذاری مثبت يا منفی آن نباشيم میتوان گفت که اين امر نشان دهندهي حريم زن و مرد و جداسازی طبابت زنانه و مردانه نيز هست. نكتهي قابل توجه اين است كه نقش ماماها را كه همه زن ب |
|||||||||||||||||||||||