در همین بخش
|
کلوپ نسوان.... | ||||||||||||||||||||||
سیمین کاظمی-14 دی 1391
![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: اگرچه بیست سال از اضمحلال اتحاد شوروی می گذرد و در این سالهای پس از فروپاشی شوروی، دشمنان مارکسیسم شتاب زده و سر از پانشناخته بارها، مرگ مارکسیسم را اعلام کرده اند و آن را نظریه ای ناکارآمد یا تحقق ناپذیر در زندگی بشر دانسته اند، اما از منظر حقوق زنان، نمی توان به خدمات مارکسیسم به حقوق زنان بی اعتنا بود. با نگاهی به تاریخ مارکسیسم و احزاب چپ می توان به سهم انکار ناپذیرشان در جهت رفع ستم جنسیتی و طرح مطالبات زنان پی برد. بخشی از مبارزات مارکسیستها همواره معطوف به تلاش برای برقراری برابری جنسیتی و رفع ستم جنسیتی از زنان بوده است. در این نوشتار کوتاه در پی آن هستم که به اجمال مروری داشته باشم بر نظریات مارکسیستها و دستاوردهای آن ها در احقاق حقوق زنان. برابری جنسیتی یکی از اصول بدیهی و مسلم نظریه مارکسیستی است که از ابتدا مورد توجه بنیانگذاران مارکسیسم و سایر صاحبنظران مارکسیست بوده است. مارکس و انگلس در مانیفست کمونیست در سال 1848 جسورانه اعلام کردند که:" خانواده کنونی، خانواده ی بورژوایی، برچه مبنایی استوار شده است؟ برمبنای اندوختن سرمایه، منفعت شخصی...یک بورژوا وجود زن خود را صرفا به عنوان یک ابزار تولید می بیند. او شنیده که قرار است همه ی ابزار تولید به صورت همگانی بهره برداری شوند، و لذا طبیعتاً نمی تواند به نتیجه ی دیگری جز این دست یابد که همگانی شدن ابزار، زنان را هم شامل می شود... او حتی گمان نمی کند که هدف واقعی مورد نظر چیزی نیست مگر از بین بردن شرایطی که جایگاه زنان را صرفاً به عنوان ابزاری برای تولید می پندارد." انگلس بیش از مارکس و به شکل مستقیم تری به مسأله زن پرداخته است. به باور او نخستین ستم طبقاتی با نخستین ستم بر جنس مؤنث از سوی جنس مذکر متقارن و در نتیجه امری تاریخی است. او رهایی زنان و برابری آنان با مردان را منوط به تغییرات اجتماعی می داند.(مشیرزاده1388: 21) انگلس در سال 1884 ریشه های ستم جنسیتی و فرودستی زنان را در کتاب منشأ خانواده، مالکیت خصوصی و دولت تجزیه و تحلیل کرده و نوید داده است که: با مالکیت اشتراکی ابزار تولید، خانواده فردی واحد اقتصادی جامعه نخواهد بود. خانه داری خصوصی به صنعت اجتماعی تغییر می یابد. نگهداری و آموزش فرزندان امر عمومی می گردد. جامعه به طور مساوی از همه کودکان، بدون توجه به اینکه آنان محصول پیوند ازدواج هستند یا نه مراقبت می کند..." آوگوست بِبِل نویسنده کتاب زن و سوسیالیسم یکی دیگر از صاحبنظران مارکسیست در حوزه مسأله زن است.ببل نیز مانند مارکس از حق اشتغال زنان دفاع می کرد. این مسأله هنوز موضوعی بحث برانگیز بود و هنوز نبردی دیگر با پرودون، سوسیالیست فرانسوی را دربرداشت که می اندیشید جای زنان در خانه است. ببل نشان داد که اشتغال زنان، معیارهای زندگی کارگران را بهتر و به آنان توانایی سازماندهی می دهد. او برآن بود که قانون باید بدترین تأثیرات استثمار را کنترل کند.(روباتام 1387: 211) لنین نیز یکی از مدافعان جدی و پیگیر حقوق زنان و برابری جنسیتی بود. کلارا زتکین در مقدمة " لنین و مساله زنان" می گوید: «لنین بارها مسایل مربوط به حقوق زنان را با من به بحث گذاشت. بدیهی است که وی اهمیت زیادی برای جنبش زنان قایل بود. جنبشی که در نظر او یک جزء حیاتی جنبش توده ای بود و در شرایطی می توانست در پیروزی این جنب |
|||||||||||||||||||||||