در همین بخش
|
کافه مونث.... | ||||||||||||||||||||||
ثبت بوسه های ابداعی: تجربه ای متفاوت گفتگو با باوند بهپور-14 دی 1391![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: ثبت تجربه های شخصی از خشونت های خانگی یکی از راه های شناخته شده و مرسوم برای مبارزه با خشونت علیه زنان است، اما بی شک تنها راه نیست. گاه بازگویی بدیل های غیرخشونت آمیز در روابط انسانی و ثبت لحظه های دوستی و مهربانی نیز می تواند کراهت خشونت را بیشتر آشکار سازد و امروز که در آستانۀ سالروز چهارم آذر (روز جهانی مبارزه با خشونت بر زنان) قرار گرفته ایم بی مناسبت ندیدیم که با انتشار گفتگوی زیر ـ که توسط «شیرین بهرامی راد» تهیه شده است ـ گام های مان را در نقد و تقبیح خشونت ورزی به راه های تازه و متفاوتی رهنمون سازیم. چرا که به باور ما پروژه ای که باوند بهپور در «ثبت نوازش ها و بوسه ها» طراحی کرده است می تواند روشی در جهت تقبیح خشونت و به نفع احیای ارزش های انسان دوستی باشد. در واقع پروژۀ ثبت تجربه های نوازش و مهربانیِ انسان های عصر کنونی با عنوان «ثبت نوازش ها و بوسه ها»، پروژهای هنری است که می تواند از دریچۀ دیگری، خشونت را پس بزند و ارزش های زندگی و مهربانی را به جای آن بنشاند. این پروژه را باوند بهپور از اواسط مهر ۹۰ آغاز کرد و از طریق ایمیل و فیسبوک از مردم خواست که تجربه های شخصی و شیوه های ابداعی شان را برای ابراز محبت و نوازش کردن یکدیگر به صورت ناشناس در فرمی آنلاین ثبت کنند تا بعداً به صورت کتاب منتشر شود. حاصل این پروژه را که هنوز در حال انجام است و بیش از سیصد تجربه را شامل شده میتوانید در اینجا[1] ببینید و مصاحبه شیرین بهرامی راد را با باوند بهپور درباره این پروژه در زیر بخوانید: - چرا به فکر ثبت تجربه های نوازش و بوسه افتادی؟ باوند بهپور: اولاش بیشتر به فکر این بودم که «حرکات شخصی» مردم را ثبت کنم؛ یک آرشیوی از خلاقیتهای کوچک مردم که نادیده میماند و از بین میرود. ثبت کردن را هم لزوماً به معنای مکتوب کردن در نظر نداشتم؛ منتها می دانستم که نمی خواهم پروژهی عکاسی یا فیلمبرداری باشد. آنوقت مردم باید جلوی دوربین بازی میکردند که جالب نمیشد و خیلیها هم احتمالاً حاضر نمیشدند. از طرفی نمیخواستم این خلاقیتها شخصی بماند و محدود به شخص باشد. میخواستم مثل دستورالعمل باشد که دیگران همه بتوانند اجرا کنند. این بود که فکر کردم نوشته، این مزیت را بر سایر صورتهای بیانی دارد که انتزاعی و غیرشخصی است. پس چه بهتر که از مردم بخواهم تجربیاتشان را «بنویسند». اول هم قصد نداشتم اینترنتی باشد. میخواستم چهرهبهچهره از مردم در کافهها بخواهم که بنویسند و درون جعبهای بیندازند. اما واکنشها روی اینترنت ورای تصور بود. به واسطهی منع و محدودیتهای بیانی که ما داریم، «بوسه» هم از سایر حرکات شخصی جذابتر از کار درآمد. کتابی در ارشاد دارم که قرار بود چاپ بشود و اخیراً جواب بررسیاش به دستم رسید و هرچه بوسه و آغوش در آن بود خط زده بودند صرفنظر از اینکه چه کسی چه کسی را بوسیده بود. گویا با خود کلمه مشکل داشتند. من هم فکر کردم بوسههای «دورریخته» مان را جمع کنم و به آنها مجال نفس کشیدن بدهیم! - این تجربه ها را کجا جمع میکنی؟ پاسخها را چگون باید «خواند»؟ باوند بهپور: فرمی آنلاین درست کردم که ماجرا را توضیح میدهد، جایی هم برای نوشتن دارد. مینویسند و دکمهی تأیید را فشار |
|||||||||||||||||||||||