صفحه اصلی   

        کلوپ نسوان   

        کافه مونث   

        مشق هفته   

        روزنامه دیواری   

        کتابهای اینترنتی مدرسه    

        صفحه فیس بوک مدرسه   

        کانال یوتیوپ مدرسه   

        همگرایی جنبش زنان در انتخابات   

        لایحه ضد خانواده   

        کمپین یک میلیون امضا   

        8 مارس    

        22 خرداد    

        مبصر کلاس   

        دردسر جنسیت   

        چالش ماه   

        اخبار   

        English    

بیانیه کمیته من کاندیدا می شوم، از «کمپین تغییر چهره مردانه مجلس» درباره رد صلاحیت گسترده کاندیداهای زن مجلس دهم
نشست پرسش و پاسخ با چهار تن از داوطلبان زن نمایندگی مجلس دهم / گزارش: مریم جوادی
تجارب منحصر به فرد زنان در چالش برای تغییر چهره مردانه سیاست / گزارش: صبا شعردوست
بيانيه «کمیته من کاندیدا می شوم» از کمپین «تغییر چهره مردانه مجلس» در تقدير از حضور بی‌سابقه زنان برای کاندیداتوری مجلس دهم
نظارت بر روند قانونگذاری از اهداف کمپین تغییر چهره مردانه مجلس (گزارش یک نشست) / گزارش از: ندا ناجی – عکس ها: مریم جوادی
ما زنان می خواهیم و می توانیم (گزارش نشست کمپین تغییر چهره مردانه مجلس)/ گزارش: ندا ناجی - عکس ها: مریم جوادی
خواسته های یک زن دستفروش از نمایندگان زن مجلس آینده
مجموعه مقالات ویژه نامه مدرسه فمینیستی به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان
من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، می توانیم چهره مجلس را تغییر دهیم / گزارش: ندا ناجی
حضور کمپین تغییر چهره مردانه مجلس در کنگره تخصصی صلح سبز / گزارش: مریم جوادی

  اینترنت مدرسه فمینیستی

 

      روزنامه دیواری....  
 

دل نوشته ای برای سعیده اسلامی، سلطان مترو... / اکرم خیرخواه

14 دی 1391

مدرسه فمینیستی: از خانه خارج می شود... کیفش سنگینی میکند بر شانه هایش...مثل هر روز سوار مترو میشود، تا برسد به مقصد کیفش خالی شده...

با کیفی خالی و سبک از مترو خارج میشود... نفسی عمیق میکشد، شاد است از اینکه این صبح نیز آنچه خواسته در مترو انجام داده...می خواهد نفس عمیقش را با قورت دادن آب دهانش کامل کند اما دهانش خشک است... خشک خشک بس که در مترو با زنان حرف زده... توضیح داده... درد دل کرده و دردها شنیده است...

برای زنانی که همسفر چند دقیقه ایش بودند از کشوری گفته که قانون اساسی اش زنان را در کنج آشپزخانه، اتاق خواب و زهدان شان خلاصه کرده و این کارگران آشپزخانه ها و زایشگاه ها چه حقوق انسانی می توانسته اند داشته باشند جز آنچه قانونگذارن در این قانون اساسی برای زنان مملکت اش نوشته اند...

سعیده هر روز با شانه هایی درد گرفته از سنگینی کیفی که پر بود از دفترچه ها و فرم های کمپین یک میلیون امضاء از خانه بیرون می آمد و....

همه ی زنان و مردانی که عضو کمپین بودند می دانستند متروی تهران با همه ی عظمت اش قلمرو سعیده است برای جمع کردن امضاء ...اغراق نیست اگر بگویم آن روزها آوازه ی سعیده و امضاهایی که در مترو جمع میکرد به تبریز هم رسیده بود... دختری تورک، سلطان کمپین است در متروی تهران... چقدر به خود می بالیدیم از شنیدن نام این سلطان هرگز ندیده...

این روزها شانه های سعیده دیگر سنگین نیست... دهانش از حرف زدن ها و توضیح دادن های بسیار خشک نمی شود اما قلبش آکنده از درد است... درد زندان... خودش در ظاهر زندانی نیست اما محبوس است از غم زندان همسرش "سعید نعیمی" که اتهامش آزادی و آزاده گی است....

سعیده اسلامی که تا دیروز سلطان مترو بود برای آگاهی دادن به زنان هموطنش امروز با قلب دردمندش کلنجار میرود...اما لعنتی سر سازگاری ندارد... وقتی که نیمی از این قلب در زندان تبریز به اتهام واهی مورد خشونت قرار میگیرد و هم بند دزدها و قاچاقچی ها میشود چه انتظاری میتوان داشت از نیم دیگرش که در بیمارستان های کرج و تهران بیهوش می شود و ...

سعیده اسلامی عضو فعال کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز، نیازمند دعاهای من و توست تا دوباره سلامتی اش را بازیابد...




    English    فیس بوک     تماس با ما    درباره ما    اخبار    بخش های پیشین سایت    روزنامه دیواری    مبصر کلاس    مشق هفته    ویدئو - گزارش ها    کافه مونث    کتاب های اینترنتی مدرسه    کلوپ نسوان