در همین بخش
|
کافه مونث.... | ||||||||||||||||||||||
زنان شاعر در ادبیات معاصر ایران: فهرست نام زنان شاعر / گردآوری: محمد ربوبی 10 خرداد 1391![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: مجموعه فهرست مفصل نام زنان شاعر، توسط آقای محمد ربوبی گردآوری و تنظیم شده است. افزون بر گردآوری فهرست نام شاعران زن و عنوان مجموعه شعرهایشان، آقای ربوبی مقدمه ای نیز بر این فهرست نگاشته اند که در زیر می خوانید، اما به واسطه حجم زیاد فهرست زنان شاعر، ناگزیر شدیم که آنرا به صورت فایل «پی. دی. اف» منتشر کنیم که در انتهای مطلب می توانید آنرا دانلود کنید: مقدمه: تا قرن بیستم، جز معدود زنان و دختران دربار و خانواده¬های «اهل علم و ادب»، زنان و دختران سواد خواندن و نوشتن نداشتند و از ورود به اجتماع و عرصه ادبیات محروم بودند. کشاورز صدر در اثری پژوهشی با عنوان » از رابعه تا پروین « که به شاعران زن پارسی زبان از قرن چهارم هجری تا قرن بیستم پرداخته، از میان صد و چهل و هفت شاعر، چهل و سه زن از درباریان و بقیه از طبقات مرفه بودند. تولید و انتشار آثار ادبی به فضاهای مشخصی مانند دربارها، دیوان¬ها، خانقاه¬ها، و خرابات خانه¬ها و مجالس مشاعره و محافل ادبی مردان محدود بود و زنان و دختران از شرکت در آنها محروم بودند. ادبا ، اغلب زنان و دختران را از فرا گرفتن خواندن و نوشتن منع می¬کردند. اوحدی مراغه ای گفته: زن خود را قلم به دست مده / دست خود را قلم کنی آن به زان که شوهر شود سیه جامه / تا که خاتون شود سیه نامه و نظامی گنجوی نیز چنین سروده: دختر چو گرفت خامه / ارسال کند جواب نامه آن نامه نشان روسیاهی است / نامش چو نوشته شد گواهی است در چنین محیطی، حجب و حیای زنانه و غیرت مردانه ایجاب می¬کرد زن و دختر در اندرون از چشم نا محرم پنهان بمانند و صداشان نشنیده بماند. ز بیگانگان چشم زن کور باد / چو بیرون شد از خانه در گور باد میرزا آقاخان کرمانی درباره¬ی این وضعیت ناگوار زنان ایرانی در سه مکتوب ¬نوشته است: «زنان ایرانی نه تنها در نظرها خفیف و بی قرب و حقیر و ذلیل و مانند اسیرند بلکه از هر دانشی مهجور و از هر بینشی دور و از همه چیز عالم بی¬خبرند...»(۱) در چنین فضای سنتی، جایگاه رفیع زن در خانه بود. قیود فرهنگی نیز مشوق غیبت او از عرصه¬های¬ اجتماعی بود. شرم گوینده و حرمت گوش شنونده، آزرم زنانه و غیرت مردانه ایجاب می¬کرد برخی ممنوعیت¬ها و محدودیت¬ها رعایت شود. خلاقیت زنان را می¬توان در هنرهای «خصوصی» از قبیل قصه گویی، گلدوزی، آشپزی، خیاطی و قالی بافی ـ یعنی هنرهایی که در حریم و فضای خاص دختران و زنان پدید می¬آمدند و نام و نشانی از هنرمند زن در عرصه عمومی به جای نمی¬گذاشتند، سراغ گرفت. صدا و جسم زن ـ این دو راویان فردیت او ـ در شبکه¬ای از محدودیت ها گرفتار و به عرصه¬ی خصوصی تبعید شده بودند.(۲) از اواخر قرن نوزدهم، در نتیجه¬ی گسترش روابط ایران با کشورهای اروپا، رفت وآمدهای اروپایی¬ها به ایران، آشنایی ایرانیان با اروپا، رسوخ افکار مترقی که به انقلاب مشروطه انجامید، آموزش و ادبیات که در انحصار مردان بود پایان گرفت و زنان و دختران ایرانی به آموزش و نوشتن روی آوردند. تا بهار سال ۱۲۸۹ صد و پنجاه مدرسه دخترانه در تهران افتتاح و یک کنگره¬ی آموزش زنان برگزار شد. در تبریز، اصفهان و شیراز و مشهد نیز کلاس¬های تدریس دختران گشوده شد. نوشتار م |
|||||||||||||||||||||||