در همین بخش
|
کلوپ نسوان.... | ||||||||||||||||||||||
بهداشت بانوان و کودکان در نشریه زبان زنان الهه باقری-23 بهمن 1391![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: انقلاب مشروطه يکی از چشمگيرترين تحولات دوران معاصر ايران بود كه در شرايط اجتماعي، سياسي و فرهنگي كشور تأثير بسزايي داشت. زنان نيز بهعنوان نيمة خاموش جامعه از اين تأثيرات دور نماندند. صديقه دولتآبادي (1261-1340هـ .ش) جزو بانوان ايراني بود كه اولين روزنامة اختصاصي زنان به نام «زبان زنان» را خارج از تهران منتشر كرد. اين نشريه در سال 1337 هـ .ق/1918م. در اواخر عصر احمد شاه قاجار انتشار يافت. در باب توجه به حفظ الصحه در روزنامة «زبان زنان» زنان ايراني در گذشته در زمينة مامايي و پرستاري، طبابت، معلمي و حتي نشر روزنامه مشاركت اجتماعي فعالي داشتند. ترجمة متون تربيتي و آموزشي از دورة ناصرالدین شاه قاجار آغاز شد. در دورة مشروطه با توجه به ضرورت پرداختن به مسألة زنان و آموزش آنان، كتابهاي مخصوص تربيت بانوان و دختران نگاشته شد؛ ازجمله «تأديب الحسنات يا حفظالصحة اطفال»، اثر فخرالتاج، رئيس مدرسة حسنات، كه در سال 1334 هـ .ق/1916م. به چاپ رسيد. اين كتاب، دختران را با روشهاي نگهداري از كودكان و بهداشت آنان آشنا ميكند. «تأديبالبنات يا حفظالصحه» نگارش حسين رمزي نيز ويژة كلاسهاي چهارم و ششم بنات دولتي بود كه در سال 1339 هـ .ق / 1921م. به چاپ رسيد. اين اثر به دختران آگاهيهايي دربارة بيماريهاي فراگير و واگيردار ميدهد.[1] نشرية زبان زنان، رعايت امور بهداشتی را با اهميت میداند و از اينرو در چندين شماره زيرعنوان«حفظالصحه»، رهنمودهای علمی و عملیِ مفيدي را برای زنان ارايه میدهد. صديقه دولت آبادی، زبان زنان را مدرسة سيار خواند. نقش خود را با طبيب يکی میدانست: «اين همه ناگواریها و بیعدالتیها روح معارف پروری مرا تقويت کرده، بر آن واداشت. بدون انديشه و هراس، مدرسة سيّاری به وجود آورم و چون نسخة طبيب به بالين بيماران خانهنشين بيکار بفرستم، تا درحدود امکان به بيداری و هوشياری زنان مدد شده باشد. در تأثير اين افکار، زبان زنان به وجود آمد.».[2] اگر چه در این روایت زنان دیگر در نقش بیمار و بیکار جای گرفتهاند، ولی ناجی نیز دیگر زناناند که همت به بهبود و بیداری و هوشیاری خواهران خود بستهاند. وی بارها به این نکته تأکید داشت که زنان نباید منتظر دولت و دیگر مراجع برای رفع مشکلات خود بنشینند، بلکه باید با اتحاد و تشکیل انجمنهای زنانه، مؤسسهها، اتحادیهها، راه ترقی بپیمایند. روزنامة «زبان زنان» در مورد حفظ الصحه عمومي، خصوصاً حفظ الصحه كودكان و زنان مانند ساير نشريات زنان، نیز در مقالات متعدد اين موضوع را به بحث و بررسي گذاشت. وی حتي پا را از اين تشبيهات و استعارات فراتر نهاده و در روزنامة «زبان زنان» آموزش علم طب و پرستاري را از نيازهاي اساسي زنان ميداند. او در توجيه ادعاي خود مينويسد: «علم طب براي معالجه امراض و احتياج عموم مردم به اين علم به حدي است كه بايد تمام طبقات، مخصوصاً بانوها، تا يك اندازه براي پرستاري مرضاء با اطلاع باشند. علم طب از علوم و فنون تازه نيست. از قراري كه شنيدهايم «آشوريين» كه قديمترين طوايف عالم بودند، اعتقاد به طبابت داشته و اشخاصي كه مرض را زياد ديده و مجرب بودند، مخصوصاً آنها را به پرستاري مريض ميگماشتند. هر چه به تجربه ميرسيد و هر معالجه |
|||||||||||||||||||||||