در همین بخش
|
کلوپ نسوان.... | ||||||||||||||||||||||
اندیشههای خرافی زنان در طول تاریخ الهه باقری-24 شهریور 1392![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: بخشی از زنان جامعهی ایران سالهاست بر اساس آرمانهای سنتی غالب، در حاشیه زندگی کرده و اصل زندگی خود را بر پایهی آفرینش و زاد و ولد برای مردان استوار کردهاند. اندیشههای خرافی زنان در این مقوله و بررسی این اندیشهها، متناسب بودن آنها را با واقعیت وجودی زن به چالش میکشاند و در واقع ضرورت کاوش برای ذخیرههای ناخودآگاه زن را بیشتر مینماید. مادر بودن، در جامعهی مردسالار ایران، چه در میان زنان عامه و خانهدار و چه در میان زنانی که دارای جایگاه اجتماعی و فرهنگی هستند، جبران کمبودهای جنسیت سرکوب شدهی زنانه است. بسیارند زنانی که در غالب حرفههای سخت چون پزشکی و مامایی از دیرباز فعالیت کردهاند که گذری به عقب، رگههایی از خرافات را در شغل آنان به وضوح آشکار میکند. اندیشهی «واجب بودن راضی نگه داشتن مردان» و حس چشم پوشی از ارزش زنانه، زنان را به این باور میرسانده است که از طریق دعا و خرافات و جادوهای احمقانه و وردهای کودکانه به هر طریق ممکن، همسران شان را برای خود نگه دارند و فرزندی برایشان به ارمغان بیاورند. زن، همواره در خودش به جست وجو میپردازد، شاید از همین روست که او را، درک ناپذیر، بی قرار و دمدمی مینامند. درون خلوت زنان، تکلمی است که زن در آن به همهی جوانب زندگی میپردازد، بیآن که مرد بتواند در انسجام آن، معنایی بیابد. سکوت زنان در طول تاریخ و توسل آنان به روشهای تحریف شده برای بقای همسر و زندگی، در واقع سیستم داد و ستدی را برایمان به تصویر میکشد که در آن، زن، هیچ لذتی را برای خودش مطالبه نمیکند و از آن طرف، تمامی روح و جسم خویش را در این مبادله به طرف ارزانی میکند. زن، به طور سنتی، کالای مصرفی است و ارزش مبادله است میان مردان و بهای این کالا را مردان بر پایهی کار، میل و نیازشان تعیین میکنند. پدران، برادران و همسران، ارزش زنان را در تجارت جنسی تعیین میکنند، زن هرگز چیزی جز کالایی برای یک مبادله نیست، مبادلهای کم و بیش رقابت آمیز میان دو مرد، همچون رقابتی بر سر تصاحب یک زمین. و در این میان زنان برای بقای زندگی خود متوسل به خرافات شده اند. اشارات پراكنده ای كه در مورد زنان در اسناد آمده عمدتا مربوط به اعتقاد زنان به خرافات، آگاهي زنان از طب سنتي و اشتغال زنان در این حوزه است که بر مبناي موقعيت اجتماعي و اقتصادي، سكونت در شهر و روستا متفاوت می نماید. طبابت سنتي و گياهي در ميان زنان ايلياتي و روستايي رايج بود. در زمان ساسانيان هنگامي كه كودك به دنيا ميآمد اعتقاد به چشم بد داشتند، مخصوصاً در سه شب اول تولد كودك بيشتر به اين موضوع توجه داشتند. در آن سه شب براي دور كردن اهريمن، از آتش و روشنايي استفاده ميكردند و نیز عصاره نبات و روغن خاصي به نام روغن بهار به نوزاد ميچشانيدند. پرستاري از طفل و شيردادن و پيچيدن او در قنداق ميبايستي مطابق آداب مذهب زردشت به عمل آيد و نیز براي اولين تراشيدن سر كودك قواعد خاصي وجود داشت. [ايران زمان ساسانيان و محمدي، ص217 و 218.] ورود خرافات به عالم پزشکي، چيز جديدي نيست و بيشتر ناشي از ترس و کمبود اطلاعات در مورد منشأ بيماري است که البته خود نياز به مبحثي ديگر دارد که از حوصلهي |
|||||||||||||||||||||||