در همین بخش
|
کلوپ نسوان.... | ||||||||||||||||||||||
چپ انقلابی چگونه تبدیل به «نوکری» برای محافظه کاران سنتی شد؟ فهیمه تفسیری-27 آبان 1392![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: برای ورود به بحث، خوب است از عنوان نامعقول و سخیف مطلب ام آغاز کنم، که به نوعی بخشی از روشنفکران جامعه مان را بی رحمانه مورد قضاوت قرار می دهد. حال چرا چنین بی رحمی را در آغاز بکار بردم؟ توضیح ساده ای دارد: برای توجه دادن به مقاله ای با نام «فمینیسم چگونه تبدیل به کلفتی برای سرمایه داری شد؟» به قلم نانسی فریزر (ترجمه حمید پرنیان)[1] البته مقاله تحلیلی خانم فریزر نسبت به نیازهای جامعه خودش و خاستگاه اجتماعی که از آن فراروییده (یعنی جامعه غرب) نه تنها بی رحمانه نیست بلکه ادامه گفتگوی عمومی است که همیشه بین فمینیست های کشورهای غربی وجود داشته و در همان وطن خانم فریزر، قابل تأمل و بهره گرفتن است. تردید ندارم که من نیز اگر در آن دیار به دنیا می آمدم در این گفتگو خود را به نوعی همراه و همپیمان با نویسنده آن می دانستم. اما در این سوی جهان ـ ایران ـ که من در آن زاده شده ام، حلوا، حلوا کردن ترجمه فارسی این مقاله از سوی برخی از افراد مدعی روشنفکری، چنان عجیب و نامنتظر است که ناخودآگاه، ما را به یاد دوره اوایل انقلاب 57 و نقش نیروهای جپ انقلابی در رابطه با مسائل زنان می اندازد و تلخی هایش را یادآوری می کند. مقاله خانم فریزر آن هم با چنین عنوانی و نیز کسانی که آن را با غوغا و شادمانی به عنوان سند و پرچمی علیه جنبش فمینیستی ایران در فیس بوک های شان به اشتراک گذارده اند حقیقتاَ یادآور روزگار تلخی است که برخی از «رفقای انقلابی چپ» با استدلال هایی مشابه، حقوق زنان کشورشان را نادیده گرفتند. در آن روزگار تلخ، در مرکز تحلیل های بخشی از چپ رادیکال علیه زنان، «گفتمان امپریالیسم» قرار داشت. اما این گفتمان به مثابه «رمز عبور» چپ افراطی برای حذف دیگر نیروها ـ نیروهای غیرخودی ـ عمل می کرد. در نتیجه، هر آنچه رابطه ای با تجدد و نوسازی و مدرنیزاسیون داشت و در مقابل سنت قرار می گرفت (از جمله حقوق «زن مدرن»)، به جرم «همدستی با امپریالیسم»، به لعن و نفرین گرفتار می شد. چپ افراطی و رادیکال نمای ایرانی آن زمان دست در دست محافظه کاران سنتی و مذهبی، سبک زندگی و حقوق و آزادی زن مدرن را تحفه ای غربی و امپریالیستی دانست و در مقابل «هدف اصلی» مشترکشان یعنی نابودی امپریالیسم آمریکا، خواسته های زنان را مسائل بی اهمیت و اغلب «انحرافی» معرفی کردند. حال امروز همین نحله از چپ ایرانی، به جای «امپریالیسم» از رمز عبور تازه ای بهره می گیرد و آن، واژه «نئولیبرالیسم» است و هر کسی را که می خواهد طرد و منزوی سازد، همدست با نئولیبرالیسم معرفی اش می کند. همانطور که در آن زمان هر کسی را می خواستند از نقشه جهان محو گردانند لیبرال و همدست با امپریالیسم معرفی اش می کردند. این که امروز چنین تفکر انهدامی و مسلط در میان بخشی از نیروهای چپ ایرانی ـ که با تردستی و بازی با واژۀ «نئولیبرالیسم» ـ کمر به حذف فمینیسم بسته است چه چیزی عاید کشور و زنان جامعه مان خواهد کرد آینده نشان خواهد داد، ولی همین امروز هم می توان دید که برادران و خواهران رادیکال نمای ما، انگار از عملکرد گذشته شان در مورد حقوق زنان عبرت نگرفته اند زیرا هنوز هیچ نقد و بررسی جدی نسبت به گذشته خودشان تدارک نکرده اند، و همچنان نمی دانند از تحلیل های علمی و خلاقانه یی که در کشورهای غربی وجود دارد، چگونه استفاده بب |
|||||||||||||||||||||||