در همین بخش
|
روزنامه دیواری.... | ||||||||||||||||||||||
26 سال رنج زنان کردستان، در پی بمباران شیمیایی / عکس ها: بهار مفخم 4 تیر 1393![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: نزدیک به سه دهه پیش، در هفتم تیرماه 1366، در میانه آتش جنگ ایران و عراق، بمباران شیمایی سردشت، زندگی بسیاری را ویران کرد، آنچنان که تبعات فاجعه بار این فاجعه پس از نزدیک به سه دهه همچنان سایه شوم اش را بر زندگی بسیاری از زنان کردستان و کودکان شان گسترده است. فیلم مستند «سپیده دمی که بوی لیمو می داد» به کارگردانی آزاده بیزار گیتی، به زندگی پنج تن از این زنان پس از گذشت 26 سال از آن فاجعه می پردازد. به همین مناسبت روز سوم تیرماه 1393، در آستانه سالروز بمباران شیمیایی سردشت، «کانون شهروندی زنان» و «گروه وکلای همکار» مراسمی را در تالار اقبال «کانون وکلای دادگستری» تدارک دیدند که در این مراسم با پخش این فیلم مستند و سخنرانی مرضیه وفامهر (کارگردان و بازیگر)، سوسن شریعتی (پژوهشگر تاریخ) و ستار عزیزی (حقوقدان و استاد دانشگاه) همراه بود. این نشست که یادآور تبعات فاجعه بار جنگ ایران و عراق بر زندگی امروز زنان سردشتی است، درحالی برگزار شد که آتش درگیری های داخلی و مذهبی در عراق، تا مرزهای کشورمان گسترده شده و بسیاری را نگران کرده است. مردمی که پس از 26 سال به خاطر زندگی رنج بار امروز زنانی که آن «سپیده دمی که بوی لیمو می داد» را تجربه کرده بودند، گریستند این برنامه که از ساعت 6 بعدازظهر سوم تیرماه برگزار شد، ابتدا «مرضیه وفامهر»، بازیگر و کارگردان و از اعضای «کانون شهروندی زنان» که مدیریت این نشست را برعهده داشت حاضران را به تماشای فیلم مستند «سپیده دمی که بوی لیمو می داد» دعوت کرد و پیش از شروع فیلم گفت: «فیلمی را که تماشا می کنید، یک فاجعه دردناک را به تصویر می کشد که برای ما غیرقابل باور است. وقتی بچه بودیم، برای ما تعریف می کردند که پادشاه ظالمي بود كه چنين مي كرد و چنان ميكرد ته دلمان فكر مي كرديم اين فقط تو قصه هاست و هميشه هم ته قصه ظالم ها سرنگون مي شدند. حالا در قرن بيستم يا حتي همين امروز ، قرن بيست و يك، صبحي از صبح هاي زندگي، مردم یک شهر، سردشت، با عطر لیمو از خواب بیدار می شوند و از آن به بعد زندگی شان چنان دردناک می شود که بوی لیمو برای آنان، به مشمئزکننده ترین عطری تبدیل می شود که در جهان می تواند وجود داشته باشد. آنچه كه ما در عالم بچگی آنرا باور نمی کردیم و فکر می کردیم همه اینها فقط یک افسانه است و آنرا فقط قصه می پنداشتیم، هرچه بزرگتر شدیم، واقعي تر شد و عمق این حقايق فجيع که آنقدر برایمان غیرقابل باور و افسانه اي بود ، آشكار تر شد. هر چند باز هم آنچنان که باید ابعاد این واقعه ي مصیب بار را به درستی نمی شناسيم. از این رو من به عنوان یک مخاطب و یک همکار به سهم خودم از خانم آزاده بیزار گیتی تشکر می کنم که با زحمت فراوان و احتمالا با پژوهش گسترده، تصویری از بازماندگان بمباران شیمایی سردشت به ما ارائه داده که آنقدر به آن آگاهي نداشتیم و نمی دانستیم تا چه حد در تار و پود زندگی مردمان سردشت نفوذ کرده و آنها را دستخوش رنج و مصیبت کرده است. چنان که پس از 26 سال از آن فاجعه، همچنان زنان و کودکان این سرزمین ، در جايي خيلي دور از پایتخت رنج می کشند و تبعات فاجعه بار آن را هر روز مصدومان این فاجعه با پوست و گوشت شان لمس می کنند. عذاب و رنج شان چنان سهمگين است که سبب می شود بگوییم خوشا به حال آنان که در بمباران شیمیایی جان باخ |
|||||||||||||||||||||||