در همین بخش
|
کلوپ نسوان.... | ||||||||||||||||||||||
افزایش جمعیت یا ایدئولوژی کنترل تن؟ آزاده دواچی-8 تیر 1393![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: در جلسه یکشنبه ۲۴ فروردین مجلس شورای اسلامی، ۱۳۱ نماینده به یک فوریت "طرح افزایش نرخ باروری و پیشگیری از کاهش رشد جمعیت" رأی موافق و ۴۳ نفر رأی مخالف دادند.[1] بر مبنای طرح پیشنهادی، کسانی که به تخلف از موارد ذکر شده در این طرح بپردازند مطابق ماده ۶۲۴ قانون مجازات اسلامی کیفر می بینند. ماده ۶۲۴، برای کسانی که به طور غیرمجاز "مباشرت به اسقاط جنین نمایند یا وسایل سقط جنین را فراهم سازند"، مجازات دو تا پنج سال زندان و پرداخت دیه را پیشبینی کرده است. با نگاهی به کلیات این طرح می توان گفت مجازات حبس برای افرادی که قصد پیشگیری دائم از بارداری (وازکتومی و توبکتومی) را دارند، بیشتر شبیه طنز می ماند، از این روست که واکنش های متفاوت مردم نسبت به این طرح نیز بیشتر نگاهی طنزگونه داشته است. اما محور اصلی انتقادات، عدم توجه مجلس به حق مالکیت افراد بر بدن خود و تصمیم گیری برای شخصی ترین مسائل زندگی است. این رویکرد تازه که حرکت دوباره و جدید خود را با تصویب قوانین مشوق زایمان و تشویق زنان برای بارداری و حتا تشویق آنها برای خانه داری به جای تماشای مسابقات والیبال، توسط برخی از نمایندگان، آغاز کرده به نظر می رسد که بازآفرینی حرکت ایدئولوژیکی- مذهبی علیه زنان در فرم و قالب تازه ای است که به سرعت در سطوح مختلف سیستم سیاسی کشور ، در حال شکل گیری است. این رویکرد ایدئولوژیک که نماد و خصلت مشخص اش، برخورد تهاجمی و عریان تر به حقوق اساسی زنان ایران است توسط اکثر قریب به اتفاق نهادهای قدرت، پشتیبانی می شود با این حال، نیروهای نظامی-امنیتی، و نمایندگان آنها در نهادهای مختلف اعم از مجلس و نهادهای قضایی، راهبری و هدایت این پروژه ی جدید را به دست دارند. این پروژه ی ایدئولوژیکی زیر لوای «افزایش جمعیت» در واقع مهار کردن نیروهای زنان و در اختیار گرفتن هرچه وسیع تر «تن» و حقوق تنانه (و کاملا خصوصی) زنان را هدف گرفته است. میشل فوکو در کتاب «مراقبت و تنبیه» بر این باور است که: «به طور كلی، با استقرار نوعی مراقبت و تنبيه مستمر و تكنيكهای انضباطی كه مبتنی بر محصورسازی و سازوكارهايی بينهايت تعميمپذير "سراسربيني" است، ميتوان از شكلگيريی يك جامعة انضباطی سخن گفت كه در آن، تأثير و نفوذ قدرت تا دورترين و ظریف ترین زوايای زندگي آدمی نفوذ ميكند. در نتيجة ی ظهور چنين شكلي از قدرت، اين نياز احساس شد كه بدن به نحو دقيقتری شناخته شود و با فهميدن نحوة كاركرد آن، به نحو مؤثرتری تحت انقياد قرارگيرد. اين بنيانهای سلطه كه مبتني بر دانش و نوعي خصلت تأديبي است، «تكنولوژي سياسي بدن» خوانده ميشود كه در آن، بدن مستقيماً در حوزة سياسي قرار ميگيرد و «مناسبات قدرت، بر بدن چنگالي بيواسطه ميگشايد، آن را محاصره ميكند، بر آن داغ ميكوبد آن را رام و تربيت ميكند، تعذيباش ميكند و ملزم به انجام كارهایی ميكند و به اجرای مراسمی وادارش ميكند». تصمیمات مجلس و اقتدارگرایان با هدف به سلطه گرفتن هرچه بیشتر بدن زنان و مردان ایرانی توسط نهادهای سیاسی قدرت، به نوعی با نظریه قدرت میشل فوکو، همخوانی دارد. زیرا تاثیر جامعه ی انضباطی و نفوذ وقیحانه ی قدرت آمرانه ی نهادهای سیاسی را در ظریف ترین و دورترین زوایای زندگی شهروندان ایرانی می تو |
|||||||||||||||||||||||