صفحه اصلی   

        کلوپ نسوان   

        کافه مونث   

        مشق هفته   

        روزنامه دیواری   

        کتابهای اینترنتی مدرسه    

        صفحه فیس بوک مدرسه   

        کانال یوتیوپ مدرسه   

        همگرایی جنبش زنان در انتخابات   

        لایحه ضد خانواده   

        کمپین یک میلیون امضا   

        8 مارس    

        22 خرداد    

        مبصر کلاس   

        دردسر جنسیت   

        چالش ماه   

        اخبار   

        English    

  اینترنت مدرسه فمینیستی

 

      مشق هفته....  
 

خانه پدریِ اندیشه های پدرسالار و اندیشه گذاران بی خانمان

گفت و شنود مرضیه وفامهر با کیانوش عیاری درباره «خانه پدری»شان-10 مهر 1393

مدرسه فمینیستی: گفت و شنود زیر با اندکی حذف و تعدیل در مجله نافه شماره ی ۴۸، به صورت کاغذی به چاپ رسیده، اما نسخه زیر متن کامل این گفت و شنود است:

«خانه ی پدری»: گوری که در آن زیبایی، جوانی، انرژی، زنانگی دفن می شود. نسل پشت نسل می گذرد و هنوز که هنوزاست نه اهمیت اندیشه ی نو و جوان برتری می گیرد و نه وجه زنانه هستی با وجه مردانه در تعادل و تعامل.

این زنانگی و مردانگی فراتر از قوانین تبعیض آمیز جنسیتی میرود که زنان را از حقوق اولیه ی زیستی تا حقوق فرا روزمره در حوزه ی اندیشه نادیده می گیرد. جریانی دم باز دمی است که هر آن ما را درگیر می کند. زنانگی استعداد زایش و خلق است و استعداد حمایت و مادریست، در سینه داشتن اندیشه های نو و کرچ نشستن برای فردا، داشتن برنامه هایی فردایی و بخشیدن آن به جهان امروز، گستردن بال عشق است بر خانواده و همسایه و شهر، نرمش دم به دم در برابر هجوم دردها و رنج ها و تلاش برای تغییر و بهبود اوضاع با قوای عشق بی چشمداشت.

زنانگی هستی هر روز مورد هجوم و مدفون در زیرزمین ذهن امروزیست و آنچه باقیست وجه مردانه است. قدرت طلبی و اقتدارگرایی، گسترش قلمرو و میخ حضورت را محکمتر به دیوار زندگی کوبیدن و توانمندتر شدن و جولان دادن. در زن و مرد امروز چه خالیست جای لحظه ای تعمق، پذیرش و نرمش در برابر حضور اندیشه و هنر دیگری. اگرچه اهمیت شنیدن صدای دیگری در جامعه ی مدنی سالهاست به حوزه ی آگاهی قدم گذاشته اما حضور در بازار جهانی مانع جدی تعمق است که افسار نه تنها اقتصاد را بلکه هنر و اندیشه و نوشتار را گاهی به بازار های شرق دور ، گاهی به جهان عرب، گاهی خاور میانه و گاهی غرب دور میبرد. گاهی به فرشهای مهیج قرمز و گاهی به شال های سبز یا بنفش. تا کجا روغنی باشد و نانی.
فیلم «خانه پدری» ساخته ی کیانوش عیاری سراغ گور مدفون در پستوی خانه های دور رفته. دختری نوجوان به جرم ناشناخته ای، شاید عاشقی یا کمی بازیگوشی به دست پدر و برادر ده دوازده ساله اش کشته و در زیر زمین خانه مدفون میشود. سه نسل می آید و هنوز نرفته است که استخوانها به بهانه ی کلنگی شدن خانه ی پدری از دل خاک بیرون می آید…

خانه ی پدری که حوض آبش و عطر درختان رطوبت رسیده اش زیر چتر آبی از شصت و شلنگ فواره ی خیال را به آسمان، شاخه های انجیرش شیرینی را به بهارخواب، گرمای خشت ها و سقف بلندش اندیشه را بلندا، اقاقی هایش سرت را مستی و تلالو آفتابش بر بته های اصیل قالی دلت را شوق می بخشید همان خانه ایست که در آن اندیشه های نو با قوانین پدرسالارانه تداخل داشته و نمی گذارد راهی به جهانی نو با اندیشمندی رنگین کمانی گشوده شود و صدای دیگری را همچنان در گور می کند.

این فراتر از نگاه تبعیض آمیز جنسیتی در جهانیست که تغییر قانون و فرهنگش سالها کار و ایثار می طلبد. این شیوه ی اقتدارطلبانه که در تمام جنبه های زندگی امروز جاریست در اعماق هر شکلی از امپراطوری جای گرفته. چه امپراطوری اقتصاد، چه فرهنگ، چه هنر یا حتی در علم و اندیشه. تک قطبی گرایی امروز محصول جهانی شدن بازار و خواست قدرت و رخنه ی بازوان یک حزب، یک تیتر و یا یک شیوه ی هنری تا سطح شرکتهای هیولایی و آسمانخراش های غرب و شرق ملتهب امروز و بازار فروش آثار هنریست .

در سکانس اول فیلم «خانه پدری» قتل زن جوانی با ضربه ای بر جمج




    English    فیس بوک     تماس با ما    درباره ما    اخبار    بخش های پیشین سایت    روزنامه دیواری    مبصر کلاس    مشق هفته    لوگوی هفتگی ها    ویدئو - گزارش ها    کافه مونث    کتاب های اینترنتی مدرسه    کلوپ نسوان