در همین بخش
|
کلوپ نسوان.... | ||||||||||||||||||||||
از پشت درهای بسته استادیوم تا فشار بر فعالان زنان آزاده دواچی-31 خرداد 1394![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: در چند روز گذشته بحث عدم حضور زنان در استادیوم ها دوباره شدت گرفته و بحث های مختلفی که از سوی فعالان حقوق زنان در فضای مجازی و غیره در جریان بوده است بار دیگر اهمیت عدم حضور زنان در ورزشگاه ها را دو چندان کرده است. مبارزه ی زنان برای حضور در ورزشگاه ها سابقه ی چندین ساله دارد، اما پس از افتی چند ساله، این اعتراضات با روی کار آمدن دولت آقای روحانی و با توجه به وعده های مبنی بر تاکید بر حضور گسترده تر زنان، از دو سال پیش با ممانعت از ورود زنان به استادیوم برای جشن ملی در 29 خرداد سال 1392[1] آغاز و با گسترش ممانعت ورود زنان برای تماشای والیبال در سال گذشته[2] و امسال تداوم یافت و ابعاد دیگری به این اعتراضات بخشید. با اینکه بحث بر اهمیت حضور زنان در ورزشگاهها و پیگیری مطالباتشان همچنان ادامه دارد، اما عده ای هستند که آن را در مقابل دیگر امور زنان مهم نمی بینند، که در پاسخ به آنها عده ای از فعالان حقوق زنان از جمله مهدیه گلرو[3] و شیوا نظر آهاری[4] مسئله ی حضور زنان حقی از نیمی از جمعیت می دانند، حقی که از زنان گرفته شده است. امسال نیز انتشار عکس های گسترده نسبت به اعتراض به حضور زنان در ورزشگاه ها و مقاومت نیروهای امنیتی و جلوگیری از ورود زنان پایاپای ادامه داشته است. این مسئله تا آنجا به صورت گسترده در لایه های مختلف اجتماعی مطرح شده است که خانم مولاوردی، مشاور ریاست جمهوری در امور زنان هم در ارتباط با این مسئله در صفحه ی فیس بوک خود واکنش نشان داده و به نوعی به عدم اجازه به حضور زنان در ورزشگاه ها اعتراض کرده است: «ضمن ادای احترام به رأی و نظر مراجع عظام، در این مدت تمام تلاشمان بر این بود و هست تا این موضوع به مسئله و هزینهای برای کشور تبدیل نشود و با رعایت تمامی جوانب و ملاحظات شرعی و عرفی و قانونی ضمن احترام و توجه به دغدغهها و دلنگرانیهای بخشی از جامعه، به خواسته و مطالبه مشروع بخشی دیگر از جامعه هم پاسخ داده شود. بدیهی است این تلاشها معطوف به حضور بیقید و شرط و به هر بهایی آن هم در همه رشتههای ورزشی نیست، این در حالی است که تمام این قیلوقالها نه برای تماشای ورزش فوتبال و شنا و بوکس و کشتی بلکه برای تماشای ورزش والیبال است که تا دو سال پیش منع خاصی نداشت و امری عادی تلقی میشده است. سؤال این است آیا در این دو سال شرایط و اوضاع و احوال تماشای این بازیها تغییر اساسی پیدا کرده که حکم آن نیز باید مشمول تغییر شود؟ آیا با این اوصاف کشور خود را ناتوان از مدیریت و کنترل این موضوع ساده و تعبیه سازوکارها و ایجاد زیرساختهای لازم معرفی نمیکنیم؟ مگر در همین کشور طرح سالمسازی دریا پیاده نشده است؟ در همین سفرهای استانی و در سخنرانیهای عمومی رییسجمهور یا در اماکن مذهبی با اتخاذ تدابیر لازم زن و مرد در کنار هم حضور دارند چه اتفاقی میافتد؟ چرا عدهای هنرشان پیچیده کردن مسایل و دشوار کردن حل آن است تا گرهی که با دست باز میشود را با دندان هم نتوان باز کرد؟ و با تبدیل یک مسئله ساده به مسئله چندمجهولی بدین ترتیب تمام بار اسلامیت نظام بر دوش زنان گذاشته شود.» به نظر می رسد که در استراتژی کنونی دولت و به خصوص ممانعت از حضور زنان و تلاش برای عقب راندن آنها این تنها دولت نیست که نقش دارد. اشاره ی خانم مولاوردی و تلاش نهادهای دو |
|||||||||||||||||||||||