در همین بخش
|
کافه مونث.... | ||||||||||||||||||||||
بررسی سه مجموعه شعر از سارا محمدی اردهالی شیرین کریمی-18 شهریور 1394![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: خواندن قسمتی از نمایشنامه ی «ژاک و اربابش» اثر میلان کوندرا، که در واقع از رمان «ژاک قضا قدری و اربابش» نوشتهی دیدرو اقتباس شده است، باعث شکل گیری این پرسش شد که امروز شعرِ کدام شاعران جوان بیشتر خوانده می شوند؟ جامعه، در میان این خیل عظیم شاعران غزلسرا و سپیدسرای جوان، نوبت سرودن و در واقع، نوبت خوانده شدن را به چه کسی میدهد؟ در این میان انتخاب شاعران زن، به خاطر تعلقی که به پژوهش در حوزه زنان دارم برایم در اولویت قرار داشت و سارا محمدی اردهالی یکی از چند شاعر زن جوانی است که اشعارش در جامعه ی امروز ما از اقبال عمومی خوبی برخوردار است. پیش از بررسی مجموعه های شعر سارا لازم است قسمتی از نمایشنامه ی کوندرا را مرور کنیم، چرا که پرسش اصلیِ این نوشتار بعد از خواندن این از بخش نمایشنامه ایجاد شد. کوندرا وزنه و توان شاعران امروز را به وزنه ی سرایش شعر توسط شاعران بزرگ نسل های پیش از آنها مرتبط می داند، در واقع شاعرانِ خوب را ایستاده بر سنت شاعران بزرگ نسل های پیشین خود می داند و این همان نظری است که کوندرا درباره نویسندگی هم دارد و رمان نویس خوب را کسی می داند که به ریشه ها رجوع می کند؛ همچنان که خودش را مدیونِ سروانتس می داند. در این نمایشنامه، ارباب، ژاک و مهمانخانهدار سه کاراکتر اصلی هستند که دیالوگهاشان توسط کوندرا نوشته شده اند و ارباب بزرگ، خالق آنها یعنی دیدرو، خالق رمان «ژاک قضاقدری و اربابش» است. خلاصهی این بخش از نمایشنامه اینست: «ارباب:... روزی شاعر جوانی به ملاقات اربابی که ما را ابداع کرده است آمد. شاعران مدام به او پیله می کردند. همیشه مازاد شاعران جوان وجود دارد. آنها با نرخ تقریباً چهارصد هزار در سال افزایش می یابند. فقط در خود فرانسه. وضع در کشورهای عقب مانده از این هم بدتر است!
|
|||||||||||||||||||||||