در همین بخش
|
کافه مونث.... | ||||||||||||||||||||||
پارچه های رنگین زنان عشایر درهمزیستی چادرهای سیاه زنان به کوشش : آزیتا شرف جهان-9 تیر 1387![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
کریستن آلوانسون هنرمند آمریکایی مقیم ایران ساکن شیراز، نخستین نمایشگاه آثارش را درتهران برگزار کرد. او درخرداد ماه امسال درنمایشگاهی به نام "نه تا" (nonad) به عنوان هنرمندی غربی تجربیات خود را درحوزه هنرهای تجسمی با گستره ای کاملا جدید ازمنابع مفهومی (conceptual) عرضه کرد. نمایشگاه کریستن در سه فرم ارائه شد. بخش اول شامل حجاب و چادرهای زنان هستند که در ساخت آنها از پارچه های عشایری استفاده شده است. تعداد 9 چادر رنگارنگ که در فضای نگارخانه آویخته شده بود و به صورت مجسمه هایی از پارچه تجسم یافتند. هرچادر از 9 تکه به هم دوخته شده ترکیب شده که شش پانل از 9 تا از پارچه های عشایری است وبرای بقیه از پارچه سنتی چادرمشکی استفاده شده است. آلوانسون دراین کار تاثیرمتقابل میان پارچه های عشایری و پارچه های مشکی را کاوش می کند. بخش دوم طراحی های ابجد که شامل 9 تابلو است که شکلهای مبهم و به هم پیوسته ای است که شبیه الگوهای هنرهای اسلامی می باشند که نمایانگر ساختارهاي جمعي زنان در پوشش چادر هستند. بخش سوم شامل 9 پویا نمایی (animation) درارتباط با سایر آثار ارائه شده درنمایشگاه است. آنچه که موجب شد تا مدرسه فمینیستی پای صحبت کریستن بنشیند پیش از هرچیز ترکیب چادر سیاه سنتی و پارچه های رنگین و توري عشایری است که درصورت و شکل واقع هرگز درکنارهم قرار نگرفته وحتی در تقابل نیز بوده است واینکه چگونه از نگاه یک زن هنرمند غربی این همنشینی ممکن شده است. و از زاویه دیگرنیز نگاه به ارزش های هنری و زیبایی شناختی کارهای او این گفتگورا فراهم آورد. شرکت کنندگان این میزگرد شهناز زهتاب، منصوره شجاعی، آزیتا شرف جهان و رضا نگارستانی (همسر کریستن و مترجم میزگرد) بودند. مدرسه فمینیستی: پرسش اول این است که چرا موضوع چادر مورد توجه شما بوده و آیا مسائل مربوط به حجاب زنان در ایران سبب این انتخاب شده است؟ کریستن: مسائل زنان همیشه و از هنگامی که در امریکا بودم برایم مطرح بوده است و به این موضوع حساس بودم . وقتی دربازار شیراز برای اولین بار مشاهده کردم که زنان عشایر با لباس های رنگین وارد مغازه های چادرفروشی می شوند و چادرسیاه می خرند فکر کردم که این ارتباط بیشتریک مفهوم اجتماعی سیاسی است . مدرسه فمینستی: اما عموما دیده نشده که زنان عشایر از چادرسیاه استفاده کنند و حتی تقابلی ناگفته والبته گاه نیز گفته ، میان رنگین پوشی بومی و پذیرش چادرسیاه سنتی وجودداشته است. اما درکارهای شما این دو درکنار هم قرار گرفته آیااین همزیستی و همسایگی برگرفته ازنگاه زیبایی شناختی شماست یا نوع رویکردتان به مسائل زنان ؟ کریستن: از نکاه من این دومسئله از یکدیگرجدایی ناپذیرند به این دلیل که به نظرمن ازپرسپکتیو پارچه است که چادر بیرون می آید . و این دونوع پوشش ازدونوع نظام اجتماعی عبور می کنند که این دونظام دربنیادهای زیرساختی گاه درکنارهم منطبق می شوند |
|||||||||||||||||||||||