|
جنبش زنان ايران پس از حوادث خرداد 1388 گفتگوي گلبرگ باشی با زيلا ايزنشتاين - 28 مرداد 1388 |
مدرسه فمینیستی: اکنون دنيا شاهد حضور بي سابقه زنان ايراني در مبارزات دمکراتيک ملت ـ قبل و بعد از انتخابات رئيس جمهوري ۲۲ خرداد ـ است. در خرداد ماه ۱۳۸۸، ميليون ها زن چه طرفدار میرحسین موسوي و چه طرفداران محمود احمدي نژاد براي راهپيمايي به خيابانها سرازیر شدند. زنجيرهٔ انساني براي حمايت از نامزد ليبرال تر انتخابات (مير حسين موسوي) که در امتداد بسياري از خيابان هاي اصلي تهران گسترده می شد، متشکل از صدها هزار زن بود. گزارش شاهدان عيني حاکی از شجاعت هاي شگفت آور زنان، پير و جوان، متدین و غير مذهبي است که روزها و شب ها در خيابان ها پایکوبی کردند، گريه سردادند، فرياد زدند و حماسه آفریدند. اما دلیل این حضور گسترده زنان ایرانی به راستی چه بود؟ به عنوان يک دانشجوي رشته جنبش هاي اجتماعي و مسايل زنان ايران، معتقدم که اين حضور کم سابقه و تاثیرگذار به اين دليل است که زنان هزینه های گزافی براي زندگي کردن در يک حکومت مذهبي مردسالار (و پيش از آن در يک سلطنت استبدادي) پرداخته اند. دولت به راحتي، برابري حقوق زنان با مردان در قانون اساسي و در قوانين مذهبي نادیده گرفته و حتا حقوق ابتدایی زنان را زير پا گذاشته است، در حالي که هم زمان، اقدامات زن ستيزانه اي را در قوانین خانواده و قانون مجازات کيفري تصويب و به مورد اجرا گذاشته است. در راهپيمايي هاي پس از انتخابات، خیل عظیم زنان را در حرکت های شجاعانه، نمادين و مسالمت جویانه ديديم. هم چنين مي شنويم که اکنون پس از سرکوب خشن اعتراض های مسالمت آمیز، غم و اندوه عمیقی فراگير شده است. این غم و اندوه به خصوص در چهرهٔ صاف يا پر چين و چروک زنان بازتاب دارد زیرا آنان بيش از هر کس ديگري در چهار سال رئيس جمهوري مجدد احمدي نژاد بازنده خواهند بود. به گمان من وقايع پيرامون انتخابات خرداد ۱۳۸۸ در ايران، فصلي جديد را در جنبش حقوق زنان در ايران گشوده است. باور دارم که حضور پر رنگ و گسترده زنان در فرآیند مبارزات دمکراسي خواهی ايرانيان، همان گونه که تاکنون دیده ایم، نشان دهنده پیشتازی گفتمان ها و سازمان هاي حقوق زنان است. هم چنين معتقدم که لازم است همه ما بار دیگر قالب های از پیش اندیشیده و پیش فرض های مان پيرامون جنبش حقوق زنان در ايران را مورد بازنگری قرار دهیم. براي اين کار شاید لازم است که دلایل حضور جنبش حقوق زنان را به شکلی مقایسه ای و با دیدگاهی جهانی تر پيوند زنیم، دیدگاهی که بتوان جنبش ها و مبارزات را به دور از مفاهيم دوگانه انگارانه: سکولار / مذهبي، داخلي/ خارجي و یا موج اول / موج دوم، مورد بررسی قرار داد. بدين منظور به سراغ زيلا ايزنشتاين، نظريه پرداز پیشرو فمینیست رفتم. ایزنشتاین استاد علوم سياسي درIthaca College در نيويورک است. در میان آثار متعدد پژوهشی این استاد دانشگاه که غالبا در زمینه ضد جنگ، ضد نژاد پرستي و ضد امپرياليستي است می توان به کتاب «عليه امپراطوري: فمينيسم، نژادپرستي و غرب» اشاره کرد. فعالیت های فکری و فمینیستی ایزنشتاین مرا واداشت که به سراغش بروم زیرا مي خواستم بدانم که چه گونه فعاليت و ديدگاه تطبیقی او مي تواند به زنان ايران در شکل گيري يک واکنش فمينيستي تحول گرا، منتقدانه و پيشرو نسبت به شرايط کنوني در ايران، کمک کند. چرا که عمیقا باور دارم جنبش حقوق زنان در ايران آموزه های بسياري براي ساير زنان |