|
ميزگردي با حضور حميدرضا جلاييپور و شهلا اعزازی درباره جنبش زنان و شرايط امروز ايران / مهرنامه |
مهرنامه: شهلا اعزازي و حميدرضا جلاييپور هر دو استاد جامعهشناسياند و نيز عضو انجمن جامعهشناسي ايران. در دفتر انجمن در مقابل اين دو جامعهشناس نشستيم تا وضعيت امروز زنان و فعالين زن ايراني را به بحث بگذاريم و براي فرداي جنبش زنان راهكار طلب كنيم. جلاييپور اما هنوز به جنبش بودن فعاليتهاي زنان با ديده ترديد مينگريست و اعزازي در مقابل از جنبش بودن حركت زنان ميگفت. ميزگرد كه به پايان رسيد بهرغم تفاوتهايي كه در ديدگاه اين دو استاد نسبت به موقعيت زنان ايراني وجود داشت اما يك نتيجه حاصل شد و آن اينكه؛ هيچ چيز براي زنان تغيير نكرده است. *** بحث را ميخواهيم با تعريف شما دو بزرگوار از جنبش اجتماعي آغاز كنيم و اينكه آيا شما مختصات فعاليتهاي زنان در سالهاي اخير در ايران را متناسب با مختصات يك جنبش اجتماعي ميدانيد يا خير؟ شهلا اعزازي: ابتدا آنچه از جنبش درك ميكنم را توصيف ميكنم. اگر به گذشته تاريخي بازگرديم ميبينيم كه در مقطع حساس انقلاب صنعتي، ناگزير و براساس مقتضاي زمان «توده» ظهور كرد و تبديل به يك مساله شد. اكثر متفكران آن زمان توده را با صفات منفي درنظر ميگرفتند و آن را گروهي شورشي و عصيانگر ميدانستند اگرچه در ادبيات ماركسيستي توده مترادف با منجي اجتماعي فرض ميشد. به مرور كه مفاهيمي همچون دموكراسي و آزادي و برابري در جامعه رواج پيدا كرد، توده توانست حضور خود را در تجمعات صنفي و كارگري بروز دهد و لذا اولين جنبشهاي اجتماعي بيشتر صنفي و كارگري و داراي ايدئولوژي چپ بودند. آن جنبشها بيشتر درپي اين بودند كه قدرت را مبتني بر ايدئولوژي خود در دست بگيرند اما در همان دوران و در ذيل اين جنبش كلان، جنبشهاي ديگري هم فعاليت ميكردند كه چندان مورد توجه قرار نميگرفتند. يكي از اين جنبشها، جنبش زنان بود كه فاقد ويژگيهاي جنبشهاي كارگري بود. در دهه 1960 اما نوع ديگري از جنبشها رخ نمود كه نزديك به دو دهه از انظار دورماند و داراي ويژگيهايي متفاوت از جنبشهاي قبلي بود. اگر جنبش كارگري، جنبشي بود كه توسط طبقه پايين جامعه هدايت ميشد، اين جنبشها اما جنبش طبقه متوسط شهري و درخواستهايشان هم مبتني بر نفع عمومي بود. آنها درپي كسب قدرت نبودند. بهترين مثال براي اين جنبشها، فعاليت طرفداران محيط زيست است. در اين جنبشها ايدئولوژي مشخصي حاكم نيست و افراد با طرزفكرهاي مختلف ميتوانند در ذيل آن فعاليت كنند. ويژگي مهم ديگر اعضاي اين جنبش اين است كه خواستههاي آنها لزوما براي بهبود زندگي خودشان نيست چراكه قادرند مبتني بر آنچه درخواست ميكنند، توازن و تعادلي در زندگي خود برقرار كنند. طبق اين تعاريف جنبش زنان را هم ميتوان در ذيل اين گروه از فعاليتها قرار داد. اعضاي جنبش زنان هم ميتوانند زندگي خود را مطابق آنچه براي جامعه درخواست ميكنند سامان دهند. مهرنامه: پس شما فعاليتهايي كه در سالهاي اخير تحت عنوان جنبش زنان در جامعه ايران درجريان بوده را در همين راستا تعريف ميكنيد و نام جنبش بر آن ميگذاريد؟ شهلا اعزازي: من فكر ميكنم كه جنبش زنان در ايران فراز و فرودهاي صدساله دارد. از انقلاب مشروطه آغاز شد و در دورانهاي مختلف شكلهاي مختلف به خود گرفت. جنبش زنان در ايران سطوح مختلف دارد و آنچه كه از سال 1376 به بعد د |