|
به مناسبت پنجاهمین سالگرد حق رأی زنان ایران: صدیقه دولت آبادی و حق رأی زنان |
مدرسه فمینیستی: در اواخر دورهي قاجاريه نيز جنبشهاي فكري كه در اثر پيدايش پديدههاي نوين اقتصادي و اجتماعي سربلند كردند، رنگ و روي مذهبي داشتند. فرمان انقلاب مشروطه در 14 مرداد ماه 1285 شمسی صادر شد و زنان نيز در اين حركت مهّم سياسي ـ اجتماعي حضوري چشمگيري داشتند. در حالی که زنان با وجود محدودیتهای خاص خود، در حد توان به این جنبش یاری رسانده بودند، اما با تشکيل مجلس، زنان نه حق انتخاب داشتند و نه حق انتخاب کردن و در واقع نمایندگان مجلس ضمن متهم کردن زنان به بیلیاقتی، آنها را از حق رأی محدود کردند و در رديف اطفال، ديوانگان و اتباعبيگانه مجانین به شمار آوردند. همان وقت این امر مورد اعتراض برخی زنان قرار گرفت. به باور آنان «برادران عدالت دوست» مشروطهخواه با محروم نمودن زنان از حق رأی، آنها را در شمار مجانین و ضعفا قرار داده و با این کار به آنها توهین کردهاند و حال آنکه میتوان اثبات نمود «زنان قدمی از مردان عقب نیستند» بلکه اگر آن همه امکاناتی که برای تحصیل و ترقی مردان مهیا است زنان هم داشته باشند، نتایج بهتری از خود بروز میدهند. بعدها نیز روزنامهی «زبان زنان» به مدیریت صدیقه دولت آبادی، در مقالهای با عنوان « قلم در دست مردان بود» به محروم کردن زنان از حق رأی اعتراض نمود و نوشت: «اگر زنان حق رأی داشتند به عکس مردان، مستبدان و مالکان را برای رسیدگی به امور ستمدیده و پیشرفت آزادی نمیکردند.». این اعتراضات هر چند محدود، سبب شد که مسئله «حق رإی زنان» در مجلس دوم مطرح شود و وکیل الرعایا، نمایندهی همدان، همراه با تقی زاده به مجلس پیشنهاد دادند، به زنان نیز حق رأی بدهند، اما سید حسن مدرس معتقد بود: «خداوند قابلیت در اینها قرار نداده است که لیاقت حق انتخاب را داشته باشند... دیگران باید حفظ حقوق زنها را بکنند.». اما ذكر اين نكته هم حائز اهميت است كه برخي از مردان بر اين باور بودند كه جامعه نيازمند تغييرات اجتماعي بنيادين است و اين تغييرات جز با بهبود وضعيت زنان حاصل نميشود. از آن جمله ميتوان به ملكالشعراي بهار، ميرزادهي عشقي و ايرج ميرزا اشاره كرد. اما پس از انقلاب مشروطه و به واسطهی بالارفتن سطح آگاهی، زنان آموختند که چگونه با سنتهای موجود به ستيز برخيزند. برای مثال بسياری از سنتهای رايج اجتماع چون: چند همسری، ازدواج اجباری، ممانعت از تحصيل زنان و حق رأی نيز به چالش کشيده شد. انجمنهای زنان در دورهی مشروطه نه کارکردی بر خلاف مذهب داشتند و نه آنچنان که برخی از نمایندگان مجلس آن دوره اظهار می داشتند با «فتنهاندازی» در وضعیت جامعه اختلالی به وجود میآوردند؛ در حالی که در ابتدا اغلب نمایندگان، انجمنها را از این لحاظ زیر سوال برده بودند. این امر بدین سبب بود که انجمنهای زنان فعالیتهایی فراتر از محدودهی مورد نظر آنها داشتند و به مسائل دیگری نیز میپرداختند. در همان زمان، زنان غربی برای کسب حق رأی مبارزه میکردند. یحیی دولت آبادی در مسافرتی به انگلستان با مبارزان اتحادیهی اجتماعی و سیاسی زنان و املین پانکهورست، رهبر آنان، آشنا شده بود، ضمن تحسین سخت کوشی آنها اظهار امیدواری نمود: «شعاع این نور» دیر یا زود به زنان ایرانی نیز برسد. در چنين شرايط چالش برانگيزي، صديقه دولت آبادي نيز جزء زناني |