نامه منصوره شجاعی به رئیس قوه قضاییه

مدرسه فمینیستی: نامه منصوره شجاعی به رئیس قوه قضائیه:

ریاست محترم قوه قضاییه
جناب آقای صادق لاریجانی

اینجانب منصوره شجاعی پژوهشگر، روزنامه نگار وکنشگر جنبش زنان ایران، که هم اکنون مشغول تحصیل و تحقیق در رشته عدالت اجتماعی، حقوق بشر و جنسیت در شهر لاهه هستم، به دلیل اعتراض به روند غیرقانونی پرونده قضایی خود در ایران مصمم به نوشتن این نامه شده ام. هرچند پس از به پایان رسیدن این نامه، خبر تصویب و افزودن تبصره ای به «ماده ۴۸ آیین دادرسی کیفری» در اول تیرماه سال جاری پخش شد که طبق آن حق انتخاب وکیل از متهمان سیاسی و عقیدتی سلب شده است. تصویب این ماده و افزودن این تبصره یادآور رفتار ناعادلانه «بیدادگاه های» حکومت های تمامیت خواه گذشته و حضور وکلای تسخیری در آن بیدادگاه ها می باشد. بی تردید، به محض اراده مقامات مسئول بر اجرای این لایحه هرگونه اعتراض به نقض حقوق متهمان و دادخواهی از مسولان اجرای به اصطلاح عدالت از حیز انتفاع خارج خواهد شد، اما اعتقاد به سرشت گفتگو و اعتراض مدنی هنوز و همچنان مشوق من برای آشکار نمودن هر بی عدالتی از راه های قانونی است. افزون بر آن، حقوق تضییع شده من در روند دادرسی، پیش از تصویب این لایحه اتفاق افتاده است.

جناب رییس، اینجانب فعالیت های فرهنگی واجتماعی خود را در حوزه کودکان و زنان از سال ۱۳۷۱ از طریق عضویت در نهادهای مدنی کودکان و محیط زیست ومتعاقبا تاسیس نهادهای رسمی زنان و نیز تالیف و ترجمه آثار و مقالات متعدد آغاز کردم. همزمان با این فعالیت ها،‌ در مناطق محروم کشور نیز با نظارت دفتر حقوق کودکان سازمان ملل در ایران (یونیسف) و برخی نهادهای ذیربط دولتی و مدنی مشغول به کار بوده ام. از جمله فعالیت های من در آن دوره تاسیس کتابخانه های زنان،‌ کتابخانه برای کودکان نابینا و برگزاری کارگاه های آموزشی مرتبط به حقوق زنان است.

در سال ۱۳۸۸ پس از وقایع انتخابات خرداد ماه، بارها مورد تهدید و تعقیب های نیروهای امنیتی اعم از «خودسر» و «غیرخودسر» قرارگرفته و زندگی خانوادگی و اجتماعی من دستخوش ناملایمات بسیار شد. تا اینکه در دی ماه همان سال با هجوم ماموران امنیتی به خانه ام در نیمه شب سوم دی ماه دستگیر و برای سومین بار روانه زندان شده و سرانجام «پاداش» خود را در ازای ۳۰ سال تلاش داوطلبانه برای فرهنگ و دانش در وطن خود، با محبوس شدن پشت میله های زندان اوین و با اتهام «تبلیغ علیه نظام از طریق همکاری با وبسایت های مختلف» از سوی مقامات مسول کشوردریافت کردم. متاسفانه حتی پس از آزادی موقت درازای تودیع وثیقه، همچنان با تهدید، تعقیب و حرکت های ایذایی امنیتی مواجه بودم. تا اینکه درمردادماه سال ۱۳۸۹ پس از چهار سال ممنوعیت خروج از کشور، با کمک وکیل معتبری همچون خانم نسرین ستوده موفق به بازپس گرفتن گذرنامه خود شدم و برای استراحت و دیدار از اقوام و دوستان عازم کشور آلمان شدم.

یک ماه بعد، احضاریه ای ازشعبه چهارم بازپرسی زندان اوین دریافت کردم. نظر به شرایط نامناسب جسمی و آغاز یک دوره درمانی درآلمان، به استناد گواهی پزشکان معالج که از طریق همسرم به مسولان زندان تحویل داده شد دلیل عدم حضور خود را به طور قانونی اعلام کردم. احضاریه دوم سه ماه بعد و احضاریه سوم یک سال بعد در سال ۱۳۹۱ به من ابلاغ شد و پزشکان مجددا ضرورت تداوم